TG Telegram Group Link
Channel: کانال نو اندیشی دینی کیان
Back to Bottom
ملکیان؛ لیبرالیسمِ جامع، روشنگریِ فراگیر
مصطفی ملکیان، اندیشمندِ تحلیلی، از بنیادگرایی و سپس سنّت‌گرایی به مدرنیسم و تجدّد راه یافت(پنج دوره‌ی فکری). این گذار در اصل فلسفی و معرفتی است. متناسب و سازگار با گذارِ فلسفی، ملکیان راه به «لیبرالیسم» برده و از سنّت‌مداری به لیبرال-دموکراسی گذر کرده است. به این دلیل می‌توان از ملکیانِ لیبرال-دموکرات سخن گفت. امّا گذار سیاسی ملکیان به لیبرالیسم در اصل از سیر فلسفی او ریشه می‌گیرد.
ملکیان، به صراحت و صداقت، تعلّق خاطر خود را به لیبرالیسم بیان کرده است. در «تقدیر ما، تدبیر ما»(۱۳۸۹) ملکیان صادقانه و جسورانه غایت قصوای سیاسی، یعنی آن نظمِ نهایی را، در «لیبرال-دموکراسی» می‌شناسد(ص ۷۶). به بیان او «آنچه را اقتضای لیبرالیسم و دموکراسی است، می‌خواهیم»(ص ۶۸). ملکیان از الزامِ معرفتی و اخلاقیِ لیبرال-دموکراسی سخن می‌گوید: «ما الزام معرفت‌شناختی-اخلاقی داریم که یک نظام دموکراتیکِ لیبرال را بر سر کار آوریم»(ص ۷۴). در نظر ملکیان، الزامِ معرفتی به‌خاطر «حقیقت‌طلبی»، و الزام اخلاقی به‌خاطر «عدالت‌طلبی» از ساختار نهادینه‌ی دموکراتیکِ لیبرال حمایت می‌کند(همان). به بیان دیگر، معرفت استوار بر حقیقت است - آنچه به عقلْ صادق و راست آید، و اخلاق استوار بر عدالت - آنچه حقّ، سزاواری و مساوات است. پس می‌توان گفت، بنابر رأی ملکیان، حقیقت‌طلبی و عدالت‌طلبی اقتضا می‌کند لیبرال-دموکراسی را. بنابر نظر و نگاه ملکیان، لیبرال-دموکراسی از آن حیث الزام‌آور است که اوّلاً، مبانی موجّه و صادقی دارد(مثل حقوق بشر)، ثانیاً، عادلانه است. ملکیان امّا باور دارد که حرکت به سوی ساختار لیبرال-دموکراتیک، لزوماً حرکت از «پایین» از طریق «نیروهای باوراننده» است، به بیان دیگر یک «حرکتِ فرهنگی» به سوی لیبرال-دموکراسی(ص ۷۶). یعنی باید جامعه را از پایین، با مبانی فلسفی و اخلاقی، لیبرال-دموکرات کرد.
می‌توان دریافت که لیبرالیسم به خوانشِ ملکیان، نحوه‌ای است از «لیبرالیسمِ جامع» یا «لیبرالیسمِ اکثری»؛ به بیان دیگر، ملکیان برداشت و روایتِ جامع و فراگیر از «لیبرال-دموکراسی» دارد آنچنان که اخلاقاً و معرفتاً الزام‌آور است. لیبرالیسمِ جامع، استوار بر مبانی و مبادیِ جامعِ فلسفی و اخلاقی است که از روشنفکری و روشنگریِ جامع، به‌مانند فلسفه‌ی اسپینوزا، مایه و مادّه می‌گیرد. این جامعیّتِ لیبرالیسم، در روایت ملکیان، ابتنایش بر «اصالتِ فرهنگ» است. در واقع، لیبرالیسمِ جامع با اصلاحِ فرهنگی فراهم می‌آید. به تعبیری، تطبیق فرهنگ جامعه بر آموزه‌های جامع لیبرالیسم روشنگری.
ایده‌هایی همچو «تناقض‌آمیزی روشنفکری دینی»، تضادّ و تناقضِ «روشنفکری و دینداری» - «تجدّد و دینداری» - «عقلانیّت و دیانت»، و قوامِ تدیّن بر «تعبّد»، و قوام مدرنیته بر «عقلانیّت»، که ملکیان پنجم آن‌ها را تقریر و بیان کرده است، از همان لیبرالیسم جامع و روشنگری فراگیر برمی‌خیزد. بر این اساس، لیبرالیسم در روایت ملکیان، با فرهنگِ مسلّط جامعه‌ی ایرانی هم ناسازگار است. پس باید برای سازگار کردن این فرهنگ با لیبرالیسم تلاش کرد.
لیبرالیسمِ جامع، روایتی است است که در برابر «لیبرالیسمِ سیاسی» - نظریّه‌ی جان رالز – شرح و تقریر می‌شود. لیبرالیسمِ سیاسی، به دست جان رالز، و در بسطِ نظریّه‌ی عدالت، در برابر لیبرالیسمِ جامع و اکثری تعریف و تبیین شد. لیبرالیسم سیاسی، برخلاف لیبرالیسم جامع، آن‌چه که از مبانی فلسفی اسپینوزا، میل و کانت استخراج می‌شود، روال و سیاقی از لیبرالیسمِ اقلّی یا فروتنانه است که مستقلّ از برداشتِ جامعِ فلسفی و اخلاقی، از برداشتِ سیاسی برون می‌آید. لیبرالیسمِ سیاسی، با برگرفتنِ روشنگریِ اقلّی، با کاربست عقل و خردِ عمومی در سیاست‌اندیشیِ خودبُنیاد می‌کوشد تا به وفاق و اجماعِ عامّ بر سر ضروریّاتِ لیبرال دست یابد. بی‌آنکه از آموزه‌های جامعِ فلسفی و اخلاقی، و همچنین دینی، استنتاج شود. البته به بیان خود رالز، لیبرالیسم سیاسی را آموزه‌های جامعِ معقول تأیید می‌کند امّا محلّ لیبرالیسم، برداشتِ سیاسیِ خودبُنیاد است نه برداشتِ جامع. برداشتِ سیاسی، مستقلّ از آموزه‌های جامع فلسفی، اخلاقی و دینی است، یعنی از دلایل درون‌فلسفی، درون‌اخلاقی و درون‌‌دینی استقلال دارد. برداشتِ سیاسی، دلایل خود را از عقل عمومی که چارچوب برداشتِ سیاسی را شکل می‌دهد، اخذ می‌کند نه از دینِ جامع، فلسفه‌ی جامع و اخلاقِ جامع. البته برداشتِ سیاسی، سرشتِ اخلاقی دارد امّا موضوع آن نه اخلاق فردی که اخلاق ساختاری است. به این معنا، نگاه برداشت سیاسی تنها معطوف به ساختار اساسی - نهادها، قوانین و رویه‌ها - است. عقلِ عمومی، که انگاره‌ی اساسی دیگر لیبرالیسم سیاسی است، عقلِ فروتنی است که متعلّق به همگان است، همه‌ی شهروندانِ دموکراتیک. قلمروی عقل عمومی نیز، عرصه‌ی عمومی است و موضوع آن، خیر همگانی است. لیبرالیسمِ سیاسی، روا نمی‌دارد که در تعقّل عمومی بر سر ضروریّات اساسی، آموزه‌های جامع را دخالت داد؛ این آموزه‌ها، اختلاف‌خیز اند و نزاع بر سر آن‌ها بی‌پایان است. ضروریّات اساسی، در اختلافات و نزاع‌های عقیدتی، به محاق می‌رود.
تردیدی نیست لیبرالیسمِ سیاسی در برابر لیبرالیسمِ جامع ظهور کرد. امّا پیشینه‌ی تاریخی لیبرالیسم سیاسی، در هر حال، به لیبرالیسم جامع و روشنگری بازمی‌گردد. رالز، تز لیبرالیسم سیاسی را در بافت تاریخی-فرهنگیِ مغرب‌زمین، تقریر کرد. یعنی لیبرالیسم سیاسی در جامعه و فرهنگی متولّد شد که عموماً لیبرال بود، و از لیبرالیسم جامع تغذیه کرده بود. پیشینه‌ی معرفتیِ لیبرالیسم سیاسی نیز، به لیبرالیسم روشنگری و به تعبیری لیبرالیسمِ جامع برمی‌گردد؛ میل، کانت و اسپینوزا. امّا در ایران‌زمین، چنین سابقه‌ای را نمی‌توان برای لیبرالیسم و روشنگری یافت. و اصولاً فرهنگ سیاسی ایران، فرهنگی لیبرال نیست و جامعه‌ی ایران هم جامعه‌ای لیبرال نیست. هرچند قدمتِ لیبرالیسم در ایران به نهضتِ مشروطیّت بازمی‌گردد، امّا هرگز به کمالِ لیبرالیسم غربی نمی‌رسد. از این حیث، هرچند برای ایران و ایرانیان نیز لیبرالیسم سیاسی ره‌گشاست، امّا لیبرالیسم جامع و روشنگری فراگیر می‌تواند خادمِ لیبرالیسم سیاسی باشد. به این معنا که رشد و توزیعِ لیبرالیسمِ روشنگریِ جامع، افکار و اذهان را به روی لیبرالیسم سیاسی هم باز می‌کند. لیبرالیسم جامع، هرچند نمی‌تواند جامعه و فرهنگ ایرانی را بر مبنای خود بازسازی کند، امّا می‌تواند چالشی فکری برای فرهنگ فکری و فلسفی در ایران باشد. در واقع، با وجود تضادّ لیبرالیسم سیاسی و لیبرالیسم جامع، در ممالک نالیبرال مانند ایران که پیشینه‌ی تاریخی روشنگری لیبرال را ندارند، پخش و نشرِ لیبرالیسمِ جامع می‌تواند مفید و کارگر باشد هرچند که در نهایت، باید به سراغ لیبرالیسمِ سیاسی رفت و سیاست‌اندیشی خودبُنیاد را بنا کرد. آیا ملکیان، با نزدیکی به لیبرالیسم سیاسی، می‌تواند گذر دیگر خود را رقم بزند؟
رضا زمان
L’histoire du Coran
Ghaleb BENCHEIKH
🔹️یکشنبه (۱۵ژانویه ۲۰۲۳) گفت‌وگو با محمدعلی امیرمعزی در رادیو فرانسه منتشر شد. او در این برنامه پیرامون قرآن سخن گفت. این برنامه هم‌نام آخرین اثر او و گیوم دی با نام «تاریخ قرآن» است. امیرمعزی توضیح می‌دهد چرا به جستجو از بافت تاریخی، مذهبی و فرهنگی قرآن نیاز است تا به تمام ظرافتهای آن پی برده شود.

🔹️برنامه‌ی «پرسش‌های اسلام» (Questions d'islam) توسط غالب بن شیخ در رادیوی دولتی فرانسه ارائه می‌شود. این برنامه، یکشنبه‌ها ساعت ۷ تا ۸ صبح به وقت پاریس پخش می‌شود.
🔻زبان: فرانسوی

از @Islamologie در ایتا
@qurantavan
@AmirMoezzi
منتشر شد.

@feirahi
Forwarded from گفت‌وشنود
کتاب ناباورمندان
نسخه شنیداری

کتاب ناباورمندان با هدف گشایش دری برای شروع یک گفت‌وگوی تازه در عرصه عمومی، به‌ویژه میان باورمندان به سنت‌های رسمی و جاافتاده، با آنان که معنویت‌های نو را جستجو می‌کنند نوشته شده است.

به طور گذرا، کوشیده است که نوعی «تمرین» (اتود / مشق) باشد برای کارهای جدی‌تری که از اهل آکادمی در این راستا انتظار می‌رود؛ با تمرکز به جریان‌های حی و حاضر در جامعه ایران. سخن گفتن در حیطه حیات دینی بی‌آنکه رنگ و بوی جهت‌گیرانه و غرض‌ورزانه داشته باشد، آسان نیست. غناء و تنوع حیات دینی بشر، که به جنگل انبوهی از ایده‌ها و آیین‌ها می‌ماند، گذرکردن از آن را همچون یک تماشاگر محض دشوار کرده است.

این در حالی‌ست که نه تنها پژوهش‌های دانشگاهی به حکم وظیفه‌ای که عهده‌دار شده‌اند، یعنی پژوهش بی‌طرفانه، نیاز دارند که اصطلاح‌شناسی خود و نظریه‌های تبیینی خود را در این مورد دائما به‌روز کنند، بلکه در عرصه‌ عمومی نیز برای جلب نظر علاقه‌مندان به امر دینی و معنوی، چاره‌ای نداریم مگر مراعات حداکثری اصل بی‌طرفی.

این در حالی‌ست که پژوهشگران در ارائه یک تعریف ارسطویی از بسیاری از مفاهیم کلیدی این حیطه از حیات انسان، یعنی حتی تعریف خود «دین»، «جادو»، «خرافه»، «معنویت»، «مسیحیت»، «اسلام»، «یهودیت»، «خداوند»، «الوهیت» و «آیین» وامانده‌اند و در بهترین حالت پس از کوشش‌های فکری بسیار و مقدمه‌چینی‌های مفصل، برای چند واژه از واژگان بالا، تعاریفی پیشنهاد کرده‌اند.

این کتاب در هفت بخش می‌پردازد به عناوین:

- «حیات دینی»،
- «تعریف اصطلاحات»؛ از جمله اصطلاحاتی مانند ادیان رسمی، باورمندان، ادیان غیررسمی و ناباورمندان،
- «نمونه‌هایی از ادیان غیررسمی (تبارشناسی تاریخی در جهان معاصر ایرانی)،
- «امکان تئوریک تدوین چشم‌انداز حقوقی»،
- «علل تعقیب و سرکوب دینی (ادیان غیررسمی) در ایران»،
- «درباره امکان عملی گفت‌وگو میان ناباورمندان»
- «معرفی کتاب، مقاله، فیلم و بسایت».

برای دریافت نسخه‌ی نوشتاری رجوع کنید به:

https://dialog.tavaana.org/nonbelievers-audiobook/

و برای شنیدن این کتاب در کست‌باکس به:

https://castbox.fm/vb/699763290

و برای شنیدن این کتاب در ساندکلود به:

https://on.soundcloud.com/4P8fUNPr17szfWE9A

و برای شنیدن این کتاب در یوتیوب به:

https://youtu.be/E6sXkwBSQTM?si=3mwS-LBZnYgNpXJp

مراجعه کنید.

#باورمندان #ناباورمندان #خداباوران #خداناباوران #ادیان_رسمی #ادیان_غیررسمی #دگردینی #گفتگو #رواداری

@Dialogue1402
آیین و سنن ایرانی.pdf
8.5 MB
سلام و احترام خدمت مخاطبان گرامی نشریه‌ی کوچه

پنجاهمین شماره‌ی نشریه‌ی کوچه، و اولین شماره‌‌ی سال ۱۴۰۳ با موضوع آیین و سنن ایران تقدیم شما عزیزان می‌شود.

در بخش "دیباچه" یادداشت سردبیر را با موضوع "نوروز و بهار در کلام و اندیشه‌ی حافظ" خواهید خواند. در بخش "اندیشه" با سه مطلب از اساتید گرام مختارزاده، سجاد سرگلی و عباس آزاده‌جو در خدمتتان هستیم. در بخش "تأملات"، اساتید عزیز نعمت‌الله فاضلی، خانم مرضیه مددی دارستانی و مقصود فراستخواه مطالب خود حول محور موضوع این شماره را تقدیم شما عزیزان خواهند کرد. در بخش "گفتمان معرفت" مطلب خواندنی احسان ابراهيمی را خواهیم داشت. در بخش "کنکاش" مروری بر اخبار فرهنگی خواهیم داشت؛ و نهايتاً در بخش "کتاب کوچه" مروری بر تازه‌های نشر خواهیم داشت.🌺🌹
از اینکه همواره همراه کوچه هستید سپاسگزاریم.🙏🌹
با ما بمانید🌾
ثبت نام هاي بي رویه برای ریاست جمهوری چرا؟!
مقصر کیست؟!
راه حل چیست؟!


✍️ هادی قابل جامی

قانون اساسی برای نامزد های ریاست جمهوری(خبرگان، مجلس و شوراها) ویژگی‌هایی را بیان کرده است.
قانون انتخابات هم در جهت تکمیل قانون اساسی ویژگی های کاندیداها را محدودتر نموده است.
در عین حال شاهدیم که در هر انتخاباتی عده ای شناسنامه به دست به محل ثبت نام مراجعه می‌کنند!
امروزه در کشورهای مختلف راه حل های عاقلانه و حساب شده ای را برای کاندیداها در نظر گرفته اند.

۱- در بسیاری از کشورها نظام حزبی حاکم هست.
احزاب برای هر انتخاباتی کاندیدای مورد نظر را از بین شاخص ترین افراد حزبی واجد شرایط معرفی می کنند.
برنامه های اداره کشور را هم حزب تدوین می کند.
اعضای دولت را هم حزب مشخص می کند.
در نتیجه در صورت پیروزی همه مسئولیت موفقیت و یا عدم موفقیت بعهده حزب پیروز است.

۲- در برخی از کشورها کاندیداها علاوه بر داشتن شرایط و ویژگی های مربوطه، باید حد نصابی از رای را به ستاد برگزاری انتخابات ارائه کنند، تا بتوانند بعنوان کاندیدا به تبلیغات بپردازند.
در صورت نداشتن حدنصاب رای، حق ورود به انتخابات را ندارند.

۳- ریاست جمهور پارلمانی، به این شکل که پارلمان رهبر حزب پیروز یا ائتلاف پیروز در انتخابات را به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب می‌کند ، یا احزاب دارای بیشترین کرسی در مجلس کاندیدای خود را به هیئت رئیسه مجلس معرفی می‌کنند، نمایندگان پارلمان از بین کاندیداها فردی را انتخاب می کنند.
فردی که واجد اکثریت آرای پارلمان شود، رئیس جمهور خواهد بود. با پایان دورهٔ پارلمان، دورهٔ ریاست‌جمهوری هم به پایان می‌رسد.

۴- نظام حاکم بر جمهوری اسلامی ایران متاسفانه میانه خوبی با احزاب ندارد!
لذا در طول ۴۶ سال هنوز سیستم حزبی در کشور پا نگرفته است!
احزاب نیم بند، ضعیف، اتوبوسی، شبیه به N G O و محدود قطعا توان برنامه ریزی برای اداره کشور و قبضه کردن قوه مجریه و مقننه را ندارند!

۵- حاکمیت باید راه حلی برای سپردن کشور به سیستم حزبی و پاسخگو کردن احزاب در برابرملت بیابد.
باید بخش در عمل معطل مانده قانون اساسی کشور(احزاب) را فعال کند و راه فعالیت احزاب را باز بگذارد.
در اینصورت مردم سطح آگاهی شان نسبت به مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... افزایش یافته و مشارکت شان در احزاب و در نتیجه در انتخابات ها بیشتر می گردد.
آزادی‌های_با_تاخیر_میراث_سیاسی_احکام_اسلامی_در_خاورمیانه_تیمور_کوران.pdf
190.6 KB
اگر می‌خواهید بدانید چرا در منطقه خاورمیانه، شاخص‌های آزادی سیاسی و آزادی‌خواهی و قدرت جامعه کمتر از سایر مناطق جهان است و چرا فرهنگ مطالبه‌گری و حساب‌کشی از مقامات حکومتی و پاسخگو بودن و حساب پس‌دادن در این منطقه بسیار ضعیف است و حاکمان خدایی می‌کنند و به همچنین چرا نهادهای مدنی و سازمان‌های غیردولتی و بخش خصوصی کوچک و ناتوان هستند و چرا تشکل‌های بزرگ مردمی و احزاب سیاسی گسترده و سابقه‌دار و با عمر طولانی و بنگاه‌های بزرگ خصوصی نداریم این گفتگو با تیمور کوران را در رابطه با کتاب جدیدش "آزادی‌های با تاخیر: میراث سیاسی احکام اسلامی در خاورمیانه" بخوانید. او بخش مهمی از ریشه مشکلات کنونی که در بالا ذکر شد را به شیوه شکل‌گیری نهاد مردمی وقف در بیش از هزار سال پیش در این منطقه مربوط می‌داند.
✳️ آنکه پَس میزَد
و
آنانکه پیش می‌کِشند ❗️


♦️اما آنکه پس میزد :
همه مشتاق حضور او بودند ،
همه جریانات بر او اتفاق داشتند ،
همه بر صلاحیت او اتفاق نظر داشتند ،
خود را منصوب و منصوص برای ولایت می‌دانست ،
در گذشته آمده بود و حقانیت خویش را در برابر رقیبان اثبات کرده بود ،
ولی حالا قدرت را پس میزند ، و می‌گوید : مرا رها کنید و سراغ دیگری بروید : دعونی و التمسوا غیری ! ( خطبه ۹۲)

🔻چرا ؟ مگر حجت بر او تمام نشده و مگر منتظر اقبال مردم نبود و مگر قبلا مطالبه این مقام را نداشت ؟
بله ، او دیروز میخواست بیاید و جلوی آن بنیادهای کج را بگیرد ، ولی امروز فرصت ها از دست رفته و اصلاح امور و تغییر زیر ساخت ها هزینه زیادی دارد و آینده غبار آلود است : (ان الافاق قد اغامت خطبه ۹۲ ) .

🔻حالا دیگر نه خود پیشقدم می‌شود و رغبتی به استقبال مردم دارد ، چرا که میداند فردا دستش بسته است و در برابر هر اقدامِ او برای ریشه کن کردنِ ظلم و فساد ، مخالفت‌ها وجود خواهد داشت . او نمیخواهد و نمیتواند تسلیم فشارها شود ( لم اصغ الی قول القائل و عتب العاتب خطبه ۹۲ ) ، ولی از طرف دیگر اگر تسلیم نشود جامعه تحمل آن را ندارد .
او دستش را پس می‌کشید ولی مردم دستش را پیش می‌آوردند ( بسطتم یدی فکففتها خطبه ۲۲۹ )و بالاخره چاره ای جز قبول مسئولیت نمی‌بیند .
او نمی‌خواست امروز او را در جایگاه امیری قرار دهند ولی فردا او را به ماموری تنزل دهند ( کنت امس امیرا فاصبحت الیوم مأمورا خطبه ۲۰۸)
این منطق مولا بود .

♦️و اما آنها که پیش می‌کشند:
آنها که دستشان را پس می‌زنند و خودشان دستشان را پیش می‌آورند ،
و آنها را که حذف می‌کنند و مجددا خود را اضافه می‌کنند ،
و آنها که مردم ، امیدی در حضورشان نمی‌بینند ولی خوشان احساس وظیفه می‌کنند ،
و آنها که بیگانه معرفی می‌شوند و خودشان را خودی می‌پندارند،
و آنها که خود را امیر جلوه می‌دهند و فردا خود را مامور و معذور می‌شمارند ،
و آنها که امروز شعار می‌دهند و میدانند که فردا دستشان برای عمل بسته است ،
آنها چه منطقی دارند ؟

@mohammadsorooshmahallati
آیت الله خمینی بنیان‌گذار حکومتِ دین‌سالار در ایران است. در جهان‌بینیِ او تنها خدا دارای حقّ است. بر خلاف دیدگاه‌های غربی «انسان‌ها صرفاً از آن‌رو که انسان اند» دارای حقّی نیستند. آن‌ها در مقابل خداوند وظایفی دارند، امّا تنها خدا دارای حقّ است. خدا - یا نماینده‌ی او بر روی زمین - ممکن است به آدمیان حقوقی عطا کنند. امّا کاملاً ممکن است که این حقوق را از آدمیان سلب کنند؛ زیرا حقوقِ آدمیان، ذاتی نیست. علاوه بر این، خمینی خواستار آن است که هر انسانی باید تابع «خیر عمومی» باشد - یا به تعبیر دقیق تابع «خیر امّت اسلامی» باشد. این جهان‌بینیِ ضدِّ لیبرال[جهان‌بینیِ خمینی] اجازه می‌دهد که حقوق افراد به خاطر خیر بالاتری نقض شود، زیرا خیر امّت همیشه مقدّم است. هنگامی که مصلحتِ امّت اقتضا داشته باشد، سانسور و سرکوب و نقضِ حقوق بشر موجّه است: آن‌کس که حاکمِ مسلمانان است، باید همیشه منفعتِ امّت را در ذهن داشته باشد و از احساساتِ شخصی خود فاصله بگیرد. بنابراین اسلام به منافع جمعی امّت بر منافع فردی اولویّت می‌بخشد و گروه‌های مختلفی را که منبعِ فساد و خرابکاری نسبت به امّت بشری هستند، نابود می‌کند. بدین ترتیب، خمینی این فرضِ لیبرالی را که انسان‌ها دارای حقوقِ فردی در مقابل دولت اند، انکار می‌کند. در نظر او[خمینی] حقوق بشر از دسایس شیطان است که یگانه منفعتِ آن جلوگیری از پیروزی اسلام است.
امروزه بسیاری از ایرانیان می‌اندیشند که اسلامْ راه‌حلّ نیست، دست‌کم اسلامی که محافظه‌کاران سوار بر مسندِ قدرت آن را تبلیغ می‌کنند؛ یعنی اسلامی که حقوق بشر را نقض می‌کند و خود را آشکارا غیردموکراتیک معرّفی می‌کند، راه‌حلّ نیست. در نظام ایران، اراده‌ی مردم اهمّیّتی ندارد بلکه این اراده‌ی خداست که تحقّق می‌یابد. و اراده‌ی خدا، با تفسیر ولیّ فقیه که در رأس حکومت هم نشسته است، به‌دست می‌آید.
نصر حامد ابوزید*
کتاب «اصلاح اندیشه‌ی اسلامی؛ تحلیلی تاریخی-انتقادی»، ترجمه‌ی یاسر میردامادی.
* نصر حامد ابوزید(۱۹۴۳-۲۰۱۰) متفکّر، روشنفکر و نواندیش دینی مصر بود که به دلیل نظریّات و نگاه دگراندیشانه‌اش در باب قرآن، تاریخ و امر دینی، از جانب اسلام‌گرایان ارتدوکس مطرود شد و حتّی محکوم به ارتداد و مجبور به تبعید شد. نگاه ابوزید، نزدیک به نگاه ارکون، سروش و شبستری بود.
گفت‌وگو با حسین هوشمند و جواد حیدری درباره اندیشه تامس نیگل

نیگل بسط عدالت را در پیشرفت اخلاقی می‌جوید

✍🏻فرزاد نعمتی/ گروه فرهنگ

🔹تامس نِیگل صاحب آثاری ارزشمند در حوزه فلسفه ذهن، فلسفه سیاسی، فلسفه اخلاق و معرفت‌شناسی است. در سال‌های اخیر 8 کتاب از نیگل را جواد حیدری ترجمه کرده است. به‌تازگی هم چاپ دوم ترجمه کتاب «برابری و جانبداری» نیگل منتشر شده است.

🔹جواد حیدری: این کتاب یکی از مهمترین شرح‌ها بر سنت فلسفه سیاسی جان رالز است. نیگل و رونالد دورکین تمایزی قائل می‌شوند میان Ethics و Morality. ترجمه این دو کلمه به فارسی دشوار است.Ethics به اخلاق فردی و خلق‌وخو دلالت دارد اما Morality اخلاق رفتار و اخلاق ناظر به دیگری است. از نظر دورکین تا قبل از مدرنیته Ethics حاکم بوده است. در اخلاق درونی گفته می‌شد اگر ویژگی‌های خاصی در درون آدمی پرورانده شوند آنگاه واجد فضایلی خواهیم شد و به‌تبع سیاست بهتری نیز خواهیم داشت. افلاطون و ارسطو از چهار فضیلت حکمت، شجاعت، عفت و عدالت صحبت می‌کردند و در قرون وسطی عشق، ایمان و امید به این فضایل افزوده شدند. در مجموع بحث اینجا این بود که اگر درونت عوض شود، دنیای بیرون نیز تغییر خواهد کرد. در این سنت پرسش اصلی این است که چه کسی باید حکومت کند؟ بعدتر در دوران مدرنیته Morality یا اخلاق اجتماعی برجسته می‌شود. اینجا به جای به تصویرکشیدن فضایل این بحث پیش کشیده می‌شود که حکومت باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد و در پی چه غایاتی باشد؟

🔹حسین هوشمند: نیگل می‌گوید که بحث برابری، بحث اخلاق و جهانشمولی است. در نئولیبرالیسم یا لیبرتاریانیسم که رابرت نوزیک برجسته‌ترین نماینده آن است سازگاری میان برابری و جانبداری (یا آزادی) امکانپذیر نیست زیرا در اینجا بر آزادی مطلق مالکیت خصوصی به‌منزله امری مقدس تاکید می‌شود. اما مسئله این است که بدون برابری در حقوق، آزادی‌ها و مواهب دیگر، آزادی مطلق مالکیت خصوصی به انباشت ثروت (و قدرت) در دست افراد محدودی می‌انجامد که نتیجه آن نفی آزادی‌ها و حقوق اقشار محروم‌تر جامعه است. جماعت‌گرایی هم دقیقاً نقطه مقابل لیبرتاریانیسم است. لیبرتاریانیسم به اصل آزادی توجه دارد اما جماعت‌گرایی به عنصر برابری توجه جدی دارد اما عنصر آزادی‌های فردی در آنها غایب یا کمرنگ است. از نظر جماعت‌گرایان بهترین تصور از عدالت، تصور ایده مشترک هر جامعه است. به‌نظر می‌رسد که مفهوم جماعت (Community) مفهومی است که با دنیای مدرن تعارض دارد.

🔹جواد حیدری: در سنت‌های افلاطونی، آگوستینی، هابزی و مارکسی بحث از پیشرفت اخلاقی مطرح نیست زیرا آنها قائلند به اینکه به حقیقت مطلق دست یافته‌اند. در چنین شرایطی وظیفه ما دیگر فقط این است که خود را به آن سمت سوق بدهیم یا مردم را با انواع فشارها بدان رهنمون شویم. کسانی هم بدبینی عمیقی به بشر دارند و پیشرفت اخلاقی را به‌کلی نفی می‌کنند. نیگل از آن قاطعیت و این بدبینی، هر دو، احتزاز می‌کند و معتقد است نظریه عدالت و روش رالز یعنی «موازنه متاملانه» جایی برای پیشرفت اخلاقی باز می‌کند. از دل این پیشرفت اخلاقی امید معقول و آرمانگرایی واقع‌بینانه استخراج می‌شود. نیگل می‌گوید اگر ایده پیشرفت اخلاقی پذیرفته نشود تفکر میان واقعگرایی و آرمانگرایی به‌صورت پاندولی حرکت می‌کند.

🔹حسین هوشمند: از دیدگاه رالز نوع متفاوتی از نظام‌های سیاسی و اجتماعی را می‌توان تصور کرد که لیبرال دموکراسی نیستند اما موجّه (Decent) هستند. رالز سه معیار برای موجّه‌بودن یک نظام سیاسی مطرح می‌کند: نخست، جوامع یا نظام‌های موجّه، جنگ‌طلب نیستند و منافع خود را از راه‌های دیپلماتیک پیش می‌برند. دوم، حقوق اساسی بشر ازجمله حق مخالفت سیاسی مسالمت‌آمیز را برای تمام اعضای جامعه تامین می‌کند. سوم، ساختار حقوقی باید بر عدالت مبتنی بر منافع همگانی استوار باشد که رفاه و حقوق اساسی شهروندان را تامین کند. این برداشت از یک نظام غیرلیبرالی اما موجّه، با شرایط تاریخی ما بسیار متناسب است. موانع تاریخی، تحقق نظام دموکراتیک را در جامعه ما به تأخیر انداخته اما اگر عزم عمومی برای توافق سیاسی درایجاد یک نظام موجّه پدید بیاید، این امر می‌تواند به دموکراتیک‌شدن تدریجی نظام سیاسی بدون مداخله بیگانگان منجر شود.

📌متن کامل:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-16866
🔴 سید محمد خاتمی:  اگر آنچه جبهه اصلاحات پیشنهاد کرده محقق شود در انتخابات شرکت می کنم

بسم الله الرحمن الرحیم
بارها گفته‌ام و باز هم می گویم که استقرار سامان مردم سالاری با انتخابات میسر است و حاکمیت بر سرنوشت از این راه تأمین می شود در صورتیکه انتخابات سالم و رقابتی باشد و انتخاب کننده مردم باشند نه حاکمان؛ و ما با انتخابات مطلوب به معنی درست کلمه فاصله زیاد داریم، ولی با توجه به اوضاع و احوال درونی، بیرونی و پیرامونی جامعه و کشور چه بسا شرکت در انتخابات موجه باشد ولو اینکه شرایط انتخابات کمال مطلوب وجود نداشته باشد.
ضمن تایید راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات این بنده کوچک خداوند که بر این باور بوده و هستم که همواره و همه جا در کنار مردم و با مردم بود و خیر و صلاح آنان را خواست اگر آنچه این جبهه پیشنهاد کرده است محقق شود در انتخابات شرکت می کنم و انتظار دارم که مردم شریف نیز حضور داشته باشند و اما چند نکته در باب نامزد مورد نظر:
علاوه بر شرایط عام و بویژه پاک دامنی و پاک دستی و عزم و توان خدمت صادقانه به مردم؛
١- نامزد مطلوب باید در باور و عمل تحولخواه باشد. چرا که جامعه رنج دیده و ناراضی ما بیش از هر چیز به تحول در عرصه های ساختاری، رویکردی و تدبیر و مدیریت نیازمند است. در این لحظه از زمان گرچه تحول اساسی دور از دسترس و حرکت به سوی آن با دشواری و مانع های فراوان روبروست ولی نفس باور به تحول و لزوم پافشاری بر آن سبب خواهد شد که مسئول تحولخواه با تعامل مثبت با ارکان حاکمیت به نفع مردم و بهره گیری از همه امکانات و ظرفیت هایی که در اختیار دارد که چندان هم زیاد نیست در جهت تحول در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، علمی و فرهنگی گام بردارد و همه می دانیم که تحول اساسی امری تدریجی است و اولویت بر جلوگیری از افول سرمایه های اقتصادی و انسانی که متاسفانه روز بروز تضعیف شده و نیز تلاش برای بهبود زندگی و معیشت مردم و بویژه بخشهای متوسط و پایین جامعه با رویکرد اقتصادی مطلوب در جهت توسعه همه جانبه همراه با عدالت است و از یاد نبریم که در همه دوره ها بخصوص در این دوره جامعه با شعارهایی خاص و با مردم فریبی و به اصطلاح پوپولیسم مواجه بوده و خواهد بود، شعارها و رویکردها و عملکردهایی که نه تنها گشایش در کار مردم ایجاد نمی کند بلکه عرصه را از این که هست نیز بدتر می کند.
٢- درد بزرگ جامعه ما فقدان خردورزی است و در گزینش نامزد مورد نظر باید زمینه حاکمیت خردورزی و بی خردی فراهم آید، بخصوص توان و تصمیم تکیه بر خرد جمعی.
٣- کاردانی و برخورداری از صلاحیت های نظری و عملی و توان تدبیر عالمانه و بهره گیری از نیروهای کارآمد و بخصوص جوان.
امیدوارم همگان و بخصوص دست اندرکاران امر انتخابات با درک موقعیت حساس کنونی و نیز آن گستره نارضایتی عمومی به شکاف روز افزون میان ملت و حکومت زمینه انتخاباتی فراهم آورند که همه جریانها و نیز بخشهای مختلف جامعه بتوانند نامزد مطلوب خود را در صحنه ببینند.

سید محمد خاتمی
١۴٠٣/٠٣/١۴ @iran_times
در دفاعیّه‌ی مهمّ و درخشان مهندس مهدی بازرگان در دادگاه(۱۳۴۲)، که در «مدافعات؛ م.آ ۶»* آمده، این فقره در دفاع از دموکراسی و مردم‌سالاری مشروطه و در مخالفت با دیکتاتوری و استبداد مطلق، بسی خواندنی است. استدلال بازرگان، در این بخش مبتنی است بر این انگاره‌ی لیبرال: تمام دانش و تجربه و عقل و آگاهی در یک شخص و یک نهاد جمع نمی‌شود، امروز به سبب پیچیدگی‌ها و ابهامات و گستردگیِ اطّلاعات نمی‌توان تمام نظارت و آمریّت را به یک تن یا نهاد داد؛ لیبرالیسم، فتوا به توزیع و پخش دانش و همچنین توزیع و پخش قدرت در ساحت همگانی و عمومی می‌دهد. مهندس بازرگان در این فقره از نوشتار‌ش، به‌نیکی همین استدلال لیبرال را، ضمن بیان تفاوت و تمایز سادگی گذشته و پیچیدگی جدید، علیه دیکتاتوری و له دموکراسی بیان می‌کند:
« در زمان‌های قدیم این ادّعا و امیدواری ابراز می‌شد که در ظلّ عنایاتِ عالیّه و بصیرت و اراده‌ی مطلقه مقام همایونی، کلیّه‌ی ثغور و حدود مملکت حراست می‌شد، و همه‌ی امور بر وفقِ رحمت و معدلت،رتق و فتق می‌گردید و تازه می‌دانیم صدراعظم‌ها و شاهزاده‌ها و حکّام و مأمورین چه اعمال غرض‌ها و حقّ‌کشی‌ها با اقلّ غفلت‌ها می‌نمودند. ولی در هر حال، در آن زمان‌ها کار کشورداری روی هم‌رفته ساده بود. امور خصوصی و عمومی مردم روی رسوم و سنن محلّی و عاداتِ قدیمی با ابتکارهای خصوصی انجام می‌شد. خودِ مردم هر طور می‌دانستند و می‌توانستند به زراعت و تجارت و صناعت می‌پرداختند و عملِ مکتب‌داری و محضر‌داری و امثال آن به وسیله‌ی باسوادترها به ترتیبی اجرا می‌شد. دولت یک نظارت و عنایتی در سرحدداری و جلوگیری از آشوب و نافرمانی‌هایی که به زیان خاندان سلطنتی ممکن بود تمام شود، داشت.مختصری هم برای وصول مالیات و عواید کار می‌کرد.امّا حالا کجا و آن وقت‌ها کجا؟
وقتی کارها و تصمیم‌ها متمرکز در یک شخص می‌شود - یک شخص هرقدر هم بینا و هوشیار و متخصّص باشد - مگر چقدر وقت و ظرفیّت و استعداد دارد که در تمام قسمت‌ها نظارت نماید و نظر بدهد؟ مگر آنکه فقط از یک لحاظ در کار آن‌ها نظارت و دخالت داشته باشد؛ از جهت حفظِ مقام و منافع خود مقامات، و وظایف را صرفاً روی اعتمادِ شخصی که به درجه‌ی وفاداری یا بی‌زبانی آن‌ها نسبت به خود دارد، بسپارد و بقیه‌ی کارها را به حال خود و سلیقه و منافع آن‌ها واگذار کند.
کارهای زندگیِ اجتماعی و اداری آنقدر به‌هم پیچیده و وابسته و متنوّع شده است که هزاران چشم و مغز و دست هم اگر شب و روز خود را وقف آن نمایند، به جایی نمی‌رسند؛ پس چطور ممکن است یک فرد در تمام امور بصيرت و نظارت و آمريّت داشته باشد؟ »
*کتاب «مدافعات» از سری مجموعه آثار مهندس بازرگان، جلد ششم، بخش: چرا با استبداد مخالفیم؟، بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان.
رضا زمان
کانال نو اندیشی دینی کیان pinned «🔴 سید محمد خاتمی:  اگر آنچه جبهه اصلاحات پیشنهاد کرده محقق شود در انتخابات شرکت می کنم بسم الله الرحمن الرحیم بارها گفته‌ام و باز هم می گویم که استقرار سامان مردم سالاری با انتخابات میسر است و حاکمیت بر سرنوشت از این راه تأمین می شود در صورتیکه انتخابات…»
برندگان و بازندگان اخلاق

امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۳/۱۶


یادتان می‌آید این جملۀ بهشتی را: 《ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت》

چه ولَعی!! (عِش تَر ما لم تر)
در چند روز گذشته به چهره و ولَع بسیاری از کاندیداهای مشهور خیره شدیم، در جبین‌شان مشخصا آن‌ها که خود را انقلابی‌تر معرفی می‌کردند تنها می‌شد تشنگی قدرت و بی‌اعتنایی به شیفتگی خدمت را  سراغ گرفت! شاید مُهر بر جبین داشتند اما قطعا مِهر به مردم (و یعنی عزم برقراری زندگی عادی و آبرومند و عاری از التهاب و پر از خوشی و خرمی) را در جبین‌شان نمی‌شد پیدا کرد.


چه شکوهی
در مقابل اما بودند کسانی که با وجود شهرت و مقبولیت، به گونه‌ای زیبا و اخلاقی به دعوت‌ها پاسخ دادند:
پرویز فتاح که حتی واجد شانس بود و یک سر و گردن از هم‌طیف‌هایش کاربلدتر و مجرب‌تر و متعهدتر بود ترجیح داد همان مسئولیت مهمی که اینک دارد را به خوبی ادامه دهد و به اتمام رساند
حسین علایی نیز دعوت علاقمندانش را به دلایلی نپذیرفت اما به جای آن، برنامه پیشنهادی‌اش برای اداره کشور را در طبق اخلاص نهاد و به دیگر کاندیداها تقدیم کرد.


حسین علایی:
بعضی از دوستان پیشنهاد داشتند تا من نیز نامزد ریاست جمهوری برای انتخابات هشتم تیر ماه شوم اما به دلایل مختلف از این کار سر باز زدم ولی در عین حال فکر کردم که اگر داوطلب شرکت در رقابت‌های انتخاباتی شده بودم، چه برنامه‌ای را باید در دوره ریاست جمهوری دنبال می‌کردم. متن زیر کلیات آن چیزی است که فکر می‌کنم باید در دستور کار رئیس جمهور جدید قرار گیرد تا ایران به سرعت بتواند گام‌های بلندی را در توسعه همه‌جانبه و در رقابت با سایر کشورها و نیز نقش‌آفرینی موثر در زندگی عزتمندانه مردم عزیز ایفا کند ... (اینجا).

پرویز فتاح:
با تشکر از ابراز لطف اقشار مختلف جامعه و دلسوزان نظام اسلامی برای دعوت از اینجانب جهت حضور در انتخابات ریاست جمهوری، حکم رهبر معظم و فرزانه انقلاب را مدال افتخار و ادامه خدمت در سنگر ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) را بر خود فرض می‌دانم (اینجا).

امام جعفر صادق:
رکوع‌های طولانی و کثرت سجدهٔ افراد را ملاک نگیرید زیرا آن‌ها به این تقیّدات، اعتیاد پیدا کرده و عادت‌شان شده بطوری‌که اگر روزی این عادت‌ها را به جا نیاورند دچار اضطراب و وحشت می‌شوند؛ لیکن شما باید راست‌گفتاری و امانت‌داریِ افراد را ملاک ارزیابی آن‌ها قرار دهید: لا تنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده فإنّ ذلک شیئٌ اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک ولکن انظروا الی صدق حدیثه و أداء أمانته (اینجا).
https://hottg.com/baznegari/1405
جلسه چهارم برابری و جانبداری
# درسگفتار کتاب «برابری و‌ جانبداری» اثر تامس نیگل (۴)

با ارایه

#جواد_حیدری


سه شنبه سوم جوون ۲۰۲۴
#حلقه_دیدگاه_نو @didgahenochannel
چرا ما کار را به کاردان نمی‌سپاریم؟
🔹 در یک جامعه‌ی سالم، کاردانان مدیریتِ جامعه را بر عهده می‌گیرند، نه کسانی که به فلان مقام و فلان وزیر و فلان وکیل وفاداری نشان می‌دهند. بزرگترین مشکلِ جوامعِ کمونیستی که الان تنها تعداد معدودی از آنها باقی مانده‌اند، این بود که کاری به کاردانی و تخصص نداشتند و تنها وفاداری به حزب برایشان مهم بود. اینکه ما بپذیریم کاردانی بله و وفاداری خیر، اینگونه است که جامعه سالم خواهد شد.
اما چرا در جامعه، کاردانی بر وفاداری مقدم نمی‌شود؟
علت آن است که ما در جامعه مان، به جایِ آنکه استدلال نشان بدهد کاردان کیست، قدرت جایگزینِ آن شده است.
ما باید نگاه کنیم ببینیم که سخنِ چه کسی از قدرتِ استدلال برخوردار است.
هر گاه استدلال و عقلانیت از میان رفت آن گاه دو چیز جایگزینِ آن می شود یکی خشونت و دیگری فریبکاری.
فریبکاری برایِ اکثریتِ مردم جامعه به کار می آید، چون می‌توان با سخنانِ ظاهر فریب و ایجادِ تعصبات، پیش‌داوری‌ها و جزم و جمودها مردم را فریفت، اما اقلیتی نیز هستند که عمقِ درکشان، تجاربشان و علمشان بیشتر از آن است که فریب بخورند. در این حال است که خشونت به کار گرفته می شود.
قرآن هنگامی که می خواهد یهودیان را در جایی تخطئه کند، می‌گوید:
«قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقین». بنابراین اگر بخواهیم کاردانی جایِ وفاداری را بگیرد باید برایِ استدلال و عقلانیت ارزش قائل شویم.
تحقیرِ عقل در برابرِ عشق و ایمان از جمله‌ی کژفهمی‌هایی‌ست که آگاهانه یا ناآگاهانه برخی ایجاد کرده اند.
ایمان در ارتباطِ شخص با خود است، اما در عرصه اجتماع تنها یک عیار وجود دارد و آن هم عقل است.
عقل دو حسن دارد:
نخست آنکه ترازویی است که همه به آن رضایت می‌دهند و دوم آنکه در عقل کسی نمی تواند بگوید که من بر تو برترم.
عقل برابرطلبی ایجاد می‌کند.
عقل فقیر و غنی، زن و مرد، روستایی و شهری، پیر و جوان نمی شناسد.
دو چیز است که آدمیان را در طول زندگی برابر می کند: ۱- عقل ۲- مرگ.
اولی برای زندگی برابرمان می کند و دومی برای بعد از حیات.
🔸 وقتی عقل حاکم شد، چون عقل مساوی کننده است، آن وقت شهروندِ درجه یک و دو وجود نخواهد داشت و این هم منکرِ دیگر جامعه ماست. گمان نکنید تنها اقلیت هایِ مذهبی شهروندِ درجه دو به حساب می‌آیند. بین زن و مرد هم ما شهروند درجه یک و دو داریم، بین روحانی و غیر روحانی هم همینطور.
علی ابن ابی طالب می فرمایند:
فلاح پیدا نمی کند قومی که در آن کسی از ترس در مقابلِ دیگری لکنت پیدا کند.
سخنرانی جامعه ناسالم،
مصطفی_ملکیان
🔴 راهگشایی کنیم

پای ایران در میان است

۱۵۱ نفر از اندیشمندان و فعالان سیاسی و مدنیِ دغدغه‌مند توسعه و مردمسالاری در ایران در بیانیه‌ای تحلیلی و تفصیلی از ضرورت تقویتِ اصلاح‌گریِ میانه و ممکن‌سازیِ توافق‌های مساله‌محور و راهگشا برای ایران در انتخابات زودرس ۱۴۰۳ دفاع کرده‌اند. جواد ظریف، مقصود فراستخواه، ماشاءالله شمس‌الواعظین، محمدجواد آذری جهرمی، بیژن عبدالکریمی، رضا نصری، محمدمهدی مجاهدی، مهدی غنی، محمد ترکمان، حسین سلاح‌ورزی، حمیدرضا جلائی‌پور، علی باقری، احمد شیرزاد، محمدرضا جلائی‌پور، محمد قوچانی، احمد عزیزی، حجت‌الله میرزایی، مهدی شیرزاد، مرضیه آذرافزا، مجید فراهانی، محمدصادق جوادی حصار، علی احمدنیا، محمدرضا مهاجری، غلامحسین محمدی، سینا رحیم‌پور، علی هنری، سجاد سالک، شهاب‌الدین طباطبایی، وحید عابدینی، محمدامین نیکجو، متین رمضان‌خواه، مسعود سالاری، سعید نورمحمدی، محمدحسین نعیمی‌پور، حسین جمشیدی گوهری، علیرضا خامسیان، امین کاوئی، احسان مجتهدی، محمد حضرتی، مجتبی بیات، علی نقیه، علی نصری، علی‌اصغر شفیعیان، برزین جعفرتاش، حامد ذاکرحسین، امیر اقتناعی، میترا جلوداری، علی وفقی، ابوذر معتمدی، الهه نوری، حسین سپهوند، محمدهاشم سمتی، بهنام ذوقی، سعید الله‌بداشتی، حامد ذاکرحسین، مهرداد احمدی شیخانی، داور نظری و مجید یونسیان در میان امضاکنندگان این بیانیهٔ تحلیلی‌اند.

🟢 گزیده‌ای از محورهای بیانیه:

🔸 ایرانیان در انتخابات پیش رو مشارکت‌گراتر از سه انتخابات قبل شده‌اند. چند نامزد توانا، اصلاح‌گر و توافق‌گرا نیز وارد عرصهٔ انتخابات شده‌اند. نوبت حکمرانان و نیروهای سیاسی است که مجرایی برای نمایندگی و نیک‌اثر کردن این مشارکت بسازند. اجماع‌سازی نهایی و ضابطه‌مند بین نامزدهای اصلاح‌گر و تجمیع رأی‌شان لازمهٔ پیشگیری از خطای پرهزینهٔ انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ است و نقش‌آفرینی شهروندانِ و فعالان مطالبه‌گرِ اجماع و مسئولیت‌شناسیِ رهبران و نهادهای اجماع‌ساز را می‌طلبد.

🔸 عموم ایرانیان ذی‌نفعِ زندگی بهتر و آرامش و گشایش تدریجی‌اند. زندگی‌شان اما در میانهٔ دو لبهٔ ستیزگر و حذف‌گرای سیاسی قربانی می‌شود. راه گشایش و توافق‌های جدید از تقویت اصلاح‌گریِ میانهٔ پل‌ساز در سیاست رسمی و جامعه می‌گذرد و نه تشدید دوقطبیِ خشونت‌پرور. وقت تقویت کنشگریِ مرزی و میانهٔ اصلاح‌گر، توافق‌ساز، بهبودبخش زندگی و حلالِ مسائل است. وقت به‌رسمیت‌شناسیِ تکثر و پذیرفتنِ اقلیت بودن یکایک نیروهای سیاسی است و نه ادعای اکثریتِ یکپارچهٔ ناموجود. وقت برساختنِ جمعیِ امید به ثبات و گشایش تدریجی و مستمر است و نه تشدید خشم و توجیه انفعال یا انتظار برای انفجار.

🔸 ضروری است که دست پر ایران بعد از «وعدهٔ صادق» به سرعت نقد و به امتیازات دیپلماتیک و اقتصادی و توافق‌های در خدمتِ امنیت و منافع ملی ایران تبدیل شود. پنجرهٔ فرصت امروز تا صرفا ۳ ماه دیگر (اوج‌گیری انتخابات آمریکا و زمانی‌که از متحدان اروپایی آمریکا تا رقبای راهبردی آن به تطبیق راهبردها و تاکتیک‌های خود با شرایط جدید می‌پردازند) ازدست‌ندادنی است.

🔸 دولت اهمیت دارد و از جهات پرشمار بر زندگی یکایک ایرانیان تاثیر می‌گذارد؛ از کیفیت آموزش فرزندان‌مان و خدمات درمانی تا میزان بیکاری و تورم و رشد و نابرابری، جایگاه ایران در جهان، میزان گشایش در فضای آنلاین، رسانه‌ها، ظرفیت و کیفیت بروکراسی و میزان رضایت و امید به آینده و اعتماد و همبستگی و نظم و امنیت. تفاوت محسوس و معنادارِ دولت‌های دهه‌های گذشته هم شاهدی روشن برای تاثیر نیروهایی است که بر دولت‌ها حاکم می‌شوند.

🔸 راه‌ها و کوریدورهای راهبردی در حال دور زدن ایران‌اند و تنها دولتی با ظرفیت بالاتر امکان تغییر این روند با استفاده از این پنجرهٔ فرصت چندساله را دارد. تامین هزینه‌های امنیت، سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی، سیاست اجتماعیِ کاهندهٔ نابرابری و نارضایتی، و تمهید تولید صنعتی بزرگ‌مقیاس برای افزایش رشد و کاهش بیکاری نیز مستلزم حکمرانی اقتصادی‌ای است که از اصلاح‌گران میانه و توسعه‌گرا با رای بالا و قدرت ساختن وفاق و ائتلاف‌های وسیع ملی برمی‌آید.

🔸 رفتن به سمت مهار و حل مسائل فوری زیست‌محیطی ایران مستلزم افزایش ظرفیت کلی نهادهای حکمرانی و سرمایهٔ اجتماعی بیشتر نظام سیاسی است. همچنین شکستنِ ائتلاف ضد ایران و افزایش تاب‌آوری ملی از طریق نتایجِ حاصل از مشارکت بالا در این انتخابات ضروری‌تر از همیشه است.

🔸 ذی‌نفعان زندگی و امنیت و گشایش متحد شوید! در جهت تبدیل ستیز و حذف‌گرایی به رقابت و تفاهم و پذیرش تکثر، پرورشِ سیاستِ دادگر و خادمِ زندگی و خیرات عمومی، گشودنِ افقِ توافق و وفاق، و تمهیدِ «دولت ملی» در «ایران پایدار». پای ایران در میان است.

👈🏼 متن کامل بیانیه و اسامی امضاکنندگان

@jalaeipour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
HTML Embed Code:
2024/06/06 08:54:41
Back to Top