TG Telegram Group Link
Channel: 🇵🇸•كآفِه رَحيـــٓــمی•🇮🇷
Back to Bottom
واقعاً گاهی از توییتر کسبِ آگاهی کردن زوالِ عقل میاره. یه سر به بعضی توییت‌ها حولِ انتخابات نگاه می‌کنم می‌بینم «عیناً» همون حرف‌هایی که سه سال پیش به اقایِ رئیسی می‌زدن؛ الان دارن به یکی دیگه از کاندیداها می‌زنن. بعد حالا با چه عکسی؟! عکس گذاشته چرا اقایِ فلانی که دیروز اومد ثبت‌نام کرد، کُتی که پوشیده کَجه! سلام بر انزوا، سلام بر جنگ، سلام بر کوفت و زهرمار. از طرفِ کیا؟ همونایی که خزانهٔ خالی و بدهی‌های چندهزار میلیاردی و کارخونه‌هایِ تعطیلی و روابطِ قطع‌شده و به قولِ رهبری «یک‌دهه تعطیلی» تحویلِ دولتِ اقای رئیسی دادن؛ حالا که بدهی‌ها صاف شده و خزانه پُر شده و روابط بین‌الملل در بالاترین حدِ خودش قرار گرفته؛ باز با تکیه بر حافظهٔ جمعیِ ضعیف؛ سلام بر حربه‌هایِ تکراری! کل‌کل‌هایِ تکراری!
این روشِ منسوخِ کنایه‌آمیزِ معرفیِ خود؛ عاقبت‌بخیری به همــراه نمیاره آقایان..

-
بالاتر نوشته بودم از این هیاهویِ انتخاباتِ فعلی فراری‌ام؛ یکی پرسید چرا؟ گفتم حقیقتاً داشتیم عادت می‌کردیم به این‌که می‌شه «بااخلاق» هم در سیاست «واقعاً» کار کرد؛ اما چه می‌شه کرد؟ تسلیماً لِاَمرک. اما اینایی که اخلاق رو قربانیِ رقابت می‌کنن؛ در نهایت خودشون قربانیِ سیاست می‌شن. امید است توضیحِ «قابل‌پذیرشی» برایِ این شائبه داشته باشن..
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در ارتفاع!
خونِ‌شهیدی جوانه زد،
در جنگلِ سیاه؛
سپیــــدی جوانه زد..


-رضانیکوکار
- این‌جا هند؛ برایِ «شهید‌»مان مراسم گرفته‌اند..
🇵🇸•كآفِه رَحيـــٓــمی•🇮🇷
شهید مطهری در کتابِ حماسهٔ حسینی می‌گه وقتی امام‌حسین(ع) شهید شد؛ مردم تازه تکون خوردن، تازه فهمیدن که اصلا حسین‌بن‌علی چرا کُشته شد؟ مگه حکومتِ یزید چی بود؟ چی‌کار می‌کرد؟ یه عده رو به سرپرستیِ عبدالله‌ابن‌حنظله‌ رو به شام فرستادن که برید ببینید چه خبره؟…
تو برهه‌ای به‌سر می‌بریم که انگار باید زیاد مُــرور کنیم این برگه‌هایِ کتابِ حجیـــمِ تاریخ رو؛ چیزِ عجیب و دور از ذهنی هم نیست که بگیم «وای بر مردمانِ کوفیِ هزاران سال پیش و اگه ما اون‌روزها بودیم، جورِ دیگه‌ای رقم می‌خورد» هیچ‌کدوم‌مون مَصـون نیستیم؛ به خیلی‌ها‌مون هم میاد :)
حقیقتاً وضعیتِ عجیبی‌ست!
احمدی‌نژاد که در انتخابات ۱۴۰۰ می‌گفت «اگر رد بشوم رای هم نمی‌دهم» کاندید شد. جهانگیری اعلامِ آمادگی کرده؛ همّتی که معتقد بود «FATF حلالِ مشکلات است» کاندید شد. مشاورِ رسانه‌ای مهرعلیزاده به برنا گفته «معلوم نیست! با خاتمی گفتگو‌های گرمی داشته‌ایم!» با این‌وجود توییتری‌هایِ حامیِ نامزدهایِ مختلف از گرایشات سیاسیِ مختلف هم مُتّفق‌القول فقط یک‌نفر را می‌زنند! اجازه بدهید قبل از بررسیِ برنامه‌های افرادِ نهایی برای به قطعیت رسیدن؛ کمــی به‌ این هماهنگی شک کنیم.


درحالی‌که در جهـان برای تحلیلِ خط به خط نامهٔ رهبر جلسه می‌گذارند تا از نشرِ آن جلوگیری کنند و دانشجوهای امریکایی خط‌ به خطِ آن را دل‌گرمی می‌دانند و الگو می‌گیرند؛ این‌جا هنوز چهلمِ سیدِ شهیدِ اخلاق‌مدار نرسیده؛ انقلابی‌ها به جانِ هم می‌افتند تا فرصت‌طلبان میراثِ سه‌سال زحمت را به باد دهند!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تابه‌حال تشنه بوده‌اید؟! آنقدر تشنه که به هرچه چنگ بزنید؟! تشنگانِ قدرت این‌طورند. به طعنه می‌گویند «رئیس‌جمهورِ بعدی باید شبیه او باشد؟! ترسناک است» ولی نمی‌دانند او معیار و ملاکِ ما را از یک سیاست‌مدارِ دولتی بالا برد؛ چنانکه مادرم می‌گفت بعد از شهید رجایی هم چنین بود. شبیهِ او بودن یعنی پشتِ میز نبودن؛ در روستایی که حتی فرماندار هم نرفته؛ رفتن. یعنی نگران نبودن از کفش‌هایِ گِلی؛ یعنی نترسیدن از طعنِ بدخواهان. یعنی «ارتفاع گرفتن تا خدا» با خدمت به خلقِ خدا. یعنی تَشَر زدن به همکار بابتِ دفاع نکردن از رقیب! منتقد را بی‌شناسنامه و اهریمن نخواندن. یعنی «الله‌اکبر؛ اَبَرقدرت خداست» را جامهٔ عمل پوشاندن. یعنی در سیاست هم می‌توان تقوا داشت. یعنی دیپلماسیِ میدان، یعنی می‌توان عکسِ قهرمان را تا قلبِ نیویورک بالا برد و نترسید؛ یعنی آنقدر عزیز بود که صدایَش تا غزه و هند رفت. یعنی دعایِ خیر کارگر را به خواب ترجیح دادن. یعنی «خستگی را نشناختن»، یعنی «صدِ خودت را بگذاری تا گره‌ی وا کنی»؛ یعنی به «تکمیل و احیاء» بشناسنت. یعنی «آدمِ خوبِ کاربلد» بودن. کجایِ این‌ها ترس دارد؟!
این‌روزها خیلی به «مرگ» فکر می‌کنم. به انواعِ مرگ. در بسترِ خواب یا بیماری. در جبههٔ حق یا باطل. موقعِ مُچ‌گیری یا دست‌گیری. «عندَربّهم ‌یرزَقون» یا «أَصۡحاب ٱلنَّارِهُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ». با عزّت یا ذلّت؛حینِ خدمت یا غرق عافیت!

چندسال پیش برایِ یکی از درس‌ها، رفتیم پزشکیِ ‌قانونی. جنازه‌ها رویِ تخت‌ها بودن؛ زرد و کبود و ناتوان. اون اقایی که استخوانِ پاش بیرون زده بود؛ حتی توانِ اینو نداشت از خودش در برابرِ نگاه‌ِ بقیه دفاع کنه. استاد گفت این‌ها همه غسل داده شدن؛ عجیب و ترسناک نیست؟ به ما اطمینانِ ‌خاطر داد که بعد از دست زدن به جنازه؛ نیاز به غُسلِ مَسِ میت نداریم. قبل‌ش فاتحه‌ای خوند و شروع کرد به درس دادن. تمامِ مدت به این فکر می‌کردم که انسان چیه؟! موجودی که در مدتِ حیات خودش؛ گاهی به «هرقیمت» خودش رو برندهٔ کارزاری می‌کنه که معلوم نیست این ولَع، تا کِی بهش وفا می‌کنه؟ یا نه، می‌تونه گاهی به قدری سعهٔ‌صدر و اخلاص و تقوا رو از حاشیه به متن بیاره؛ که به قولِ شهید مطهری «هم بزرگ» بشه هم «بزرگوار»؟ آدم‌ها نوعِ مرگ و پرکشیدنِ خودشون رو، با نوعِ زندگیِ خودشون رقم می‌زنن؛ گاهی چُنان حقیر و مُفت، و گاهی چنین گران، باشکوه و آرمان‌ساز! و «آرمان مرگ ندارد…»


افسوس!
که عُمــر در بطــالَت بگذشت؛‏
‌‏با بارِ گُنه بدونِ‌طاعت بگذشت،‏
‌‏فردا که به صحنۀ مُجـازات رَوَم
‌‏گویند:
که هنگامِ ندامت بگذشت…‏
شعرِ آقا‌روح‌الله(ره) است،در وصفِ همچو منی..
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
-رجایی و دیگران اگر نیستند، خدا هست.

این‌جا ایران؛
رحلتِ امامِ امّت را می‌بیند؛ شهادتِ فوج ‌فوج جوانِ برومندش را می‌بیند، مسئولِ فقرچشیده‌ش به سازمان‌ملل رفت؛ پاهایش را بالا گرفت و به مدعیانِ حقوق‌بشر گفت «نگاه کنید به این جایِ شکنجه‌ها!» ترورش می‌کنند. امام(ره) انّاللهِ رجایی را که گفت، صدایش نلرزید. گفت «منطقِ ما منطقِ قرآن است.» مسئولِ فقرچشیدهٔ دیگرش پیشِ چشم اَبَرقدرت‌هایِ خودخوانده‌؛ قرآن را بالا می‌گیرد و می‌گوید «قرآن هرگز نمی‌سوزد!» در راهِ خدمت به خلق‌الله شهید می‌شود؛ می‌سوزد… مردم‌ش فرقِ او را با پشت‌میزنشین‌هایِ مدعی می‌فهمند، برای بدرقه‌ش قیام می‌کنند؛ دستهٔ عزاداری راه می‌اندازند. خبرنگارانِ خارجیِ حاضر گفتند «هرچه غرب به ما می‌گفت دروغ بود!»

شنیدم کسی به کنایه ‌گفت «چرا رهبرتان زاری نکرد؟» توقع داشتند چهل‌پاره شویم؟ بگویید «او بلد است معادلاتِ اربابانِ‌تان را به‌هم بریزد! شما او را عزادارِ جلویِ دوربین می‌خواستید، او تسلیمِ خداست ولی تسلیمِ شما نه! او اَمینِ خَلَفِ همانی‌ست که بُت‌تان را شکست. خدا هست. ما خدا را داریم. ان‌الله ‌غالبٌ‌علیٰ‌امره.»


-خدا حفظش کند.
-کتابِ «موبه‌مو» را بخوانید.
فهم و تحلیلِ سخنرانیِ امروزِ رهبرانقلاب؛ هم در بابِ فلسطین و هم در بابِ «رئیسیِ عزیز» چند روز تعمّق می‌خواد...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلم سوخت…
این‌ها در زمان حیاتِ او یک کلمه حاضر نبودند این حرف‌ها را بگویند؛ این برجستگی‌ها را می‌دیدند، ولی کتمان می‌کردند و بلکه عکسِ آن را می‌گفتند، او جوابِ بی‌مهری‌ها را نمی‌داد؛ اما می‌آمد پیشِ من «مقــداری شکایت می‌کرد»..

-دلِ ما هم!
-دلِ ما هم…
«راهِ خدمت به مردم؛ راه خداست. راه کار جهادی برایِ مردم راه خداست. راه ادارهٔ کشور اسلامی راه خداست. راه پیشرفت نظام جمهوری اسلامی راه خداست. آقای رئیسیِ عزیز و همراهانش در راه پیشرفت کشور، در راه خدمت به مردم و در راه اعتلای جمهوری اسلامی کشته شدند.اینها مصداق آیهٔ شهادت هستند، اینها را اَموات ندانید؛ زنده هستند. بَلْ أَحْيَاءٌ! همان تعبیری که برایِ شهدا وجود دارد. ما این‌ها را شهدای خدمت می‌دانیم. همان‌طور که مردم گفتند؛ از دلِ مردم جوشید این تعبیر؛ #شهید_جمهور و شهید خدمت.»

-رهبر انقلاب | ۱۴ خرداد ۱۴۰۳.
- تصویر تزئینی نیست!
عبارتِ «رقابت بر سرِ تصاحبِ سبدِ آراءِ رئیسی» که این‌روزها در بعضی از این تحلیل‌های فلّه‌ای انتخاباتی می‌خونم، غمگینم می‌کنه.خیلی غمگین. دنیایِ بی‌معرفتیه.
جهانگیری گفته «حالِ ایران خوب نیست» و آخوندی گفته «نگرانِ ایران هستم»، هر دو هم ثبت‌نام کردن. نخندید! حرفم ادامه داره.

من از همین ابرازِ نگرانی و احساسِ مسئولیت و وقاحتی از جنسِ همین وقاحت و پررویی‌ها چهارستونِ بدنم لرزید. از این‌که رای بیارن؟! نه! بعید می‌دونم مردم دوباره عواملِ اصلیِ نگران‌کنندهٔ حالِ ناخوبِ یک‌دهه بیچارگی در تمامِ عرصه‌ها رو رویِ کار بیارن. بلکه از این دلم لرزید که «بدهی‌هایِ صاف شده و خزانهٔ پر و تفاهمنامه‌هایِ اعجاب‌آور و هزاران واحدِ صنعتیِ احیاءشده و تبدیلِ زمین سوخته به زمینِ قابلِ کِشت و …» این چنگ و دندون نشون دادن‌ها و احساسِ تکلیف‌کردن‌هایِ فلّه‌ای و ناگهانیِ مسئولین اسبق و سابق و حال و آینده رو هم داره.
یه وقتا فکر می‌کنم صفحهٔ مجازی بعضی چهره‌ها -مثلِ رائفی‌پور- دستِ خودشون نیست. اگه کانال رو بخونید دوسه‌بار از تلاش‌هایِ به‌حقی که کرده دفاع کردم؛ اون‌هم در برابر افرادی که از اون بازداشتِ موقتش در عربستان خوشحال بودن و حتی برایِ گرفتاری‌ش دعا می‌کردن. اون‌موقع وقتِ دفاع ازش بود. اما از زمان انتخاباتِ مجلس تا الان داره اتفاقاتِ عجیبی در عرصهٔ رقابت و تبلیغات میفته.


خیلی ادعاها بدونِ ارائه به مرجع قضاییِ صالح، بدون ارائهٔ مدرک، بدونِ رعایتِ تذکراتِ مکررِ رهبری داره مطرح می‌شه و ادامه‌داره. رهبری کم ‌مونده لقمهٔ این تذکر‌ها رو بجوعه بذاره دهنِ این فعالین مجازی! «تهمت‌پراکنی و لجــن‌پراکنی کمکی به پیشرفتِ کار نمی‌کند و به آبرویِ ملّی لطمه می‌زند!»
می‌دونید یعنی چی؟! یعنی با این حرف‌ها مخاطب رو از شرکت در انتخاباتی که به فرمایشِ رهبری «تکمیل‌کنندهٔ حماسهٔ تشییعِ شهداست» دلسرد می‌کنید؛ به مخاطب یاد می‌دید هر حرفی رو بدونِ سند در روندِ یک‌کلاغ و چهل‌کلاغ و صرفاً با تیکه ‌و کنایه بپذیره. به «فرصت‌طلبانِ بدسابقه» فرصتِ دوباره برایِ به گندکشیدنِ بیشتر می‌دید. اونم در بستری مثل توییتر که شما با همهٔ ملیت‌ها در ارتباطید. یا تویِ همین تلگرام که احتمالاً با رای ‌اولی‌هایِ زیادی مواجه هستید. هم لَهِ کاندیدی و هم علیهِ کاندیدی!

تعدادی از نامزدهایِ انتخاباتی «واقعاً» کارنامه یا برنامهٔ خوب و قابل‌قبولی دارن؛ علتِ این‌که من زمانِ انتخابات ۹۶ و ۱۴۰۰ از اول تویِ پیج پایِ رای و تبلیغ برایِ اقای رئیسی وایستادم بخاطرِ قطعیتِ صد درصـدی‌م رویِ ایشون بود! چیزی‌که الان «فعلاً» بهش نرسیدم و منتظرِ بررسیِ بیشتر یا اجماعِ احتمالی‌ام. تا سابقهٔ انتخابات ۹۲ تَکرار نشه.
دعوا داره؟ حتماً باید با تخریب و طعنه و کنایه و هشتـگ بینِ این چندنامزدِ انتخاباتیِ قابل‌قبــول، تبلیغ و انتخاب کنید؟! اونم در شرایطی که هم خود اقای دکتر جلیلی به حامیان‌ش گفته «ایجابی کار کنید و پاسخی به تخریب‌ها- حتی از ناحیهٔ انقلابی‌ها- ندید» و هم اقای قالیباف در بیانیه‌ش گفت «جدال‌هایِ سیاسی باعث به حاشیه رفتنِ اصل موضوعه.»


بعضی توییت‌هایِ ایشون فقط یه مثالِ ملموس از این مسیرِ خطرناک و آسیب‌زننده‌ست! چرا تذکراتِ رهبری رو به خودتون نمی‌گیرید؟!
«شَرُّالنّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ، وَ شَرٌّ مِنْ ذلِک مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیا غَیرِهِ.»
بدترین افراد کسی است که آخرتِ خود را به دنیایش بفروشد، و بدتر از او آن کسی خواهد بود که آخرتِ خود را برای دنیایِ دیگری بفروشد.


-حضرتِ پیامبر(ص)
من‌لایحضره‌الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۳، ح ۵۷۶۲.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
- «اگر منِ خمینی را دوست دارید…»

نقل است که امام(ره) نامه‌ای خطاب به رزمندگان و پاسدارها نوشته بود. دخترش را صدا زد که احمد را صدا بزنید، کارِ فوری دارم. حاج‌احمد که آمد امام پرسید نامه را اگر منتشر نکردید، بیاورید. نامه در دفتر بود، نامه را آوردند و به امام دادند و امام فقط یک کلمه از آن را خط زد. پرسیدند موضوع چه بود؟ امام گفت در نامه نوشته بودم با همهٔ توانم برای شما دعا می‌کنم، “همه” را خط زدم؛ چون شاید نتوانم با “همهٔ توان” برایشان دعا کنم.

غرض کمالِ صداقت و تهذیبِ نفْسِ این مَرد بزرگِ تاریخ‌ساز و آرمان‌ساز است؛ امام نه اهلِ مبالغه‌ست و نه کتمانِ حقیقت. او اهلِ تقواست و توحید. بدانید وقتی گفت «اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثالِ اینها، یک نفر را مثل آقای خامنه‌ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبی‌اش بر این باشد که به این ملّـت خدمت کند، پیدا نمی‌کنید» پس پیدا نمی‌کنید…

-نیست ممکن؛ که دلِ ما زِ وفا برگردد…
هَمستر به جان‌مان افتاده و دعواهایِ همراه با بی‌اخلاقیِ انتخاباتیِ این روزها یادمان بُرده که «او همچنان خدمت می‌کند..»

امروز ۲۸ پروژهٔ آب و برق در سیستان و بلوچستان افتتاح شد؛ که پروژهٔ آب‌شیرین‌کنِ فراساحلی به عنوانِ بزرگ‌ترین پروژهٔ آب‌شیرین‌کنِ جهانی‌ از جمله آنهاست.
این طرحِ تامین آب‌اضطراری هیچ وابستگی به آب رودخانهٔ هیرمند ندارد. حدود ۷۳ حلقه چاه برای دسترسی به منابعِ آبی حفاری شده بود و همزمان خطوط برق‌سازی و نیرورسانی نیز انجام می‌شد؛ از تیرماه ۱۴۰۲ مطالعه روی پروژهٔ آب‌شیرین‌کن به منظور شیرین‌سازی آبِ چاه‌ها آغاز و حدوداً در آبان ماه بود که طراحی، خرید و اجرایِ این پروژه شروع شد و امروز به افتتاح رسید.

همچنین با افتتاحِ ۷ طرح بزرگِ گازی در این استان؛ ۱۳ شهر و ۱۴۴ روستا از نعمتِ گاز بهره‌مند می‌شوند. در دولتِ شهید رئیسی به ۹شهر و ۱۳۰ روستا در استان سیستان و بلوچستان گازرسانی شده بود و عملیاتِ اجرایی به ۲۰ شهر و ۳۵۰ روستا نیز در حالِ اجراست…
بیمارستانِ فوق تخصصیِ پارس هم بعنوانِ یکی از بزرگترین بیمارستان‌هایِ بخش خصوصی و مجهــز به تجهیزاتِ روز امـروز در زاهـــدان به بهره‌برداری رسید.



-
او همچنان خدمت می‌کند؛
خیلی دلم می‌خواست امروز او را در قابِ تمام این افتتاح‌ها می‌دیدم و باز بلند می‌گفتم «خدا خیرت بده سیّد! که در این ســه‌‌سال اندازهٔ سـی‌سال کار کردی!» ولی حسرتَش ماند!
-اللهــم‌انّا‌لانَعلــمُ‌منه‌الّا‌خیراً…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
- حاج‌آقا حامدکاشــانی از مظلومیتِ ناگفتــهٔ نورِ چشم حضرت رضا؛ جوادالائمه(ع) می‌گه. و دارم به این فکر می‌کنم این فرمایشِ امیرالمومنین(ع) که «بسيــارند عبرت‌ها، و چه اندک است عبرت گرفتن» تا کدوم نقطهٔ تاریخ، کارسازه؟ تا منتهی‌الیهِ تاریخ...

خیلی وقت‌ها مغزم پُر از حرف می‌شه ولی کلمه‌ای برایِ نوشتن یا بیان‌ش ندارم. مثلِ الآن و این ایّام. این وقت‌هایِ دردمندی و بی‌درمانی؛ دوایِ درد من امام‌رضاست. برم بشینم ‌تو حرم و بی‌هیچ‌ حرف و توضیح و توجیهـی «آرام» بشم. تا بیشتر بفهمم چرا حضرت جوادالائمّه(ع) امام‌رضا رو «فَرحة‌القُلوب‌وفَرجِ‌المَکروب» خطاب می‌کنن. الان اما دلم حرم می‌خواد، تا بشینم یه گوشـه از صحنِ انقلاب و بگم؛
«قربانِ بودنتان بروم آقا! قربانِ صحن و سَرای‌تان. قربانِ نگاه‌ه‌تان به بنده‌هایِ خوبِ خدا، که فرمود بگذار هرچه می‌خواهند بگویند؛ اصل همین است: تُعزّمن‌تشاء. قربانِ رئوف بودن‌تان که همیشه دست روی زخم‌هایِ ما می‌کشید و غرغرهایِ ما را با لبخند راهی می‌کنید؛ قربانِ صدای استکان و نعلبکیِ چای‌خانه‌تان. قربان‌تان بروم آقا. تسلیت یا حضرتِ سلطان…»
HTML Embed Code:
2024/06/08 11:01:40
Back to Top