Channel: HoomanAzizi
Audio
هم تو تروریستی و هم قاسم
قسمت چهارم برنامه #انقلاب_مستضعفان
کاری از محمد تنگستانی
مهمانهای این برنامه آقایان «سیروس ملکوتی»، «کامبیز غفوری» و «مانا نیستانی هستند.
@mtangestani
قسمت چهارم برنامه #انقلاب_مستضعفان
کاری از محمد تنگستانی
مهمانهای این برنامه آقایان «سیروس ملکوتی»، «کامبیز غفوری» و «مانا نیستانی هستند.
@mtangestani
Forwarded from Dyaloge
💠
سكوت هر فرهنگى در خصوص مطالبات به حق خود، خيانت است.
آغاز تحصن و اعتصاب معلمان و فرهنگیان در سراسر کشور
یکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۷
#اعتصاب_سراسری
#ابزود
https://www.instagram.com/p/Bo6ebrsgl0z/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1cdz0hmambf0v
سكوت هر فرهنگى در خصوص مطالبات به حق خود، خيانت است.
آغاز تحصن و اعتصاب معلمان و فرهنگیان در سراسر کشور
یکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۷
#اعتصاب_سراسری
#ابزود
https://www.instagram.com/p/Bo6ebrsgl0z/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1cdz0hmambf0v
امروز رسانههای فارسی زبان خبری مبنی بر دستور «اصلاح ساختار کشور ظرف چهار ماه آینده» از سوی علی خامنهای را منتشر کردند.�"اصلاح ساختار کشور" در عمل احتمالا به معنی بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی است که تاکنون فقط یک بار انجام شده و طی آن نظام پارلمانی به ریاستی تغییر کرده و جایگاه رهبری به "ولایت مطلقه" ارتقاء یافت. علی خامنهای سال ۱۳۹۰ در کرمانشاه سخنرانی کرد و حرف از حذف ریاست جمهوری و تغییر نظام ریاستی به پارلمانی زد. و حالا نقشهی نهاییاش را به اجرا گذاشته است.
دریافت ما این است: اولین نتایج تبدیل ریاست جمهوری به نظام پارلمانی، یه دستکردن حكومت و تصفیهی بخشی از عناصر حاضر در سیستم و تمرکز قدرت در دستان رهبری است که با استفاده از ابزار نظارت استصوابی، اعضاء مجالس فرمایشی -مانند اکثریت مجالس تاریخ ایران- را دستچین کرده و فردی «خودی» را به عنوان نخست وزیر و بالاترین مقام اجرایی کشور منصوب کند؛ شاید هم به همین دلیل است که در ماهها و سال گذشته تحرکات جناحهای در معرض تصفیه، شدت یافته است.
عجلهی او دراجرای «چهار ماهه»ی این تغییرات هم میتواند نشانهی وخامت بیشتر بیماریاش باشد و این تغییرات مانند روندی که پیش از مرگ خمینی با فتوای قتل رشدی، کشتار شصتوهفت، عزل منتظری و... طی شد، به منظور آسودگی خیال از تمرکز قدرت در دستان خانواده و اطرافیان و آیندهی آنها باشد؛ اتفاقاتی که آیندهی مردم را بیش از پیش تاریک خواهد کرد؛ واقعیت این است که رییسجمهور بیشتر «تدارکاتچی» و فاقد قدرت است و طیفهای در معرض تصفیه تفاوتی با اعوان و انصار خامنهای ندارند؛ این تغییرات بیش از هرچیز برای این است که سیستم نیازمند به مشارکت مردم در نمایش انتخاباتی است و چارهای جز باز کردن حداقلی فضا ندارد و نقدها و تبلیغات کمپینها و... ندارد و همين عوامل امکان اعتراضات سراسری را از هر زمان بیشتر کرده و به همین دلیل انتخابات ریاستجمهوری بزرگترین تهدیدهای امنیتی را متوجه سیستم میکند؛ در حالی که «انتخابات» مجلس محلی و منطقهای است و چنین فضایی را در اختیار مردم نخواهد گذاشت.
حالا تکلیف ما چیست؟ با سکوت هر یک از ما فردا تاریکتر است و دوباره دور تاریخ میچرخیم و بیشازپیش بازمیگردیم به دورهی محمدرضاشاه و حزب رستاخیز و اعلمها و هویداها و ازهاریها...
https://hottg.com/azizihooman
دریافت ما این است: اولین نتایج تبدیل ریاست جمهوری به نظام پارلمانی، یه دستکردن حكومت و تصفیهی بخشی از عناصر حاضر در سیستم و تمرکز قدرت در دستان رهبری است که با استفاده از ابزار نظارت استصوابی، اعضاء مجالس فرمایشی -مانند اکثریت مجالس تاریخ ایران- را دستچین کرده و فردی «خودی» را به عنوان نخست وزیر و بالاترین مقام اجرایی کشور منصوب کند؛ شاید هم به همین دلیل است که در ماهها و سال گذشته تحرکات جناحهای در معرض تصفیه، شدت یافته است.
عجلهی او دراجرای «چهار ماهه»ی این تغییرات هم میتواند نشانهی وخامت بیشتر بیماریاش باشد و این تغییرات مانند روندی که پیش از مرگ خمینی با فتوای قتل رشدی، کشتار شصتوهفت، عزل منتظری و... طی شد، به منظور آسودگی خیال از تمرکز قدرت در دستان خانواده و اطرافیان و آیندهی آنها باشد؛ اتفاقاتی که آیندهی مردم را بیش از پیش تاریک خواهد کرد؛ واقعیت این است که رییسجمهور بیشتر «تدارکاتچی» و فاقد قدرت است و طیفهای در معرض تصفیه تفاوتی با اعوان و انصار خامنهای ندارند؛ این تغییرات بیش از هرچیز برای این است که سیستم نیازمند به مشارکت مردم در نمایش انتخاباتی است و چارهای جز باز کردن حداقلی فضا ندارد و نقدها و تبلیغات کمپینها و... ندارد و همين عوامل امکان اعتراضات سراسری را از هر زمان بیشتر کرده و به همین دلیل انتخابات ریاستجمهوری بزرگترین تهدیدهای امنیتی را متوجه سیستم میکند؛ در حالی که «انتخابات» مجلس محلی و منطقهای است و چنین فضایی را در اختیار مردم نخواهد گذاشت.
حالا تکلیف ما چیست؟ با سکوت هر یک از ما فردا تاریکتر است و دوباره دور تاریخ میچرخیم و بیشازپیش بازمیگردیم به دورهی محمدرضاشاه و حزب رستاخیز و اعلمها و هویداها و ازهاریها...
https://hottg.com/azizihooman
Telegram
HoomanAzizi
كانال رسمي هومن عزيزي
Forwarded from mohammad tangestani (Momo)
عاشقانه «اسرائیل» به احترام کودکان شهر سدروت منتشر شد.
#محمدتنگستانی #اسرائیل #Israel
#محمد_تنگستانی
https://soundcloud.com/mohammad-tangestani/47w0nlotrplq
#محمدتنگستانی #اسرائیل #Israel
#محمد_تنگستانی
https://soundcloud.com/mohammad-tangestani/47w0nlotrplq
Forwarded from Mazdak Nezafat
ما! زندهایم اگرچه که روزی نحس
در دستهای قابله جان دادیم
ما! سهممان گلوله شد از دنیا
هربار دست و پا که تکان دادیم
مزدک نظافت
https://www.instagram.com/p/Byf_ULhnqXt/?igshid=1n0ga33v4bzgx
در دستهای قابله جان دادیم
ما! سهممان گلوله شد از دنیا
هربار دست و پا که تکان دادیم
مزدک نظافت
https://www.instagram.com/p/Byf_ULhnqXt/?igshid=1n0ga33v4bzgx
Instagram
Mazdak Nezafat
. ما! زندهایم اگرچه که روزی نحس در دستهای قابله جان دادیم ما! سهممان گلوله شد از دنیا هربار دست و پا که تکان دادیم مزدک نظافت photo: @alireza_mrig #مزدک_نظافت #شعر #mazdaknezafat
Audio
این قسمت از برنامه انقلاب مستضعفان دو دستی تقدیم میشه به کسانی که به عمد فردی را کشتن و در حال حاضر در زندان و منتظر حکم دادگاه هستند. امیدوارم هیچ کدام از این خانمها و آقایان با اینکه به عمد جان کسی را گرفتهاند، و این کار از نظر من و خود شما محکوم است، حکم اعدام نگیرند. امیدوارم به حق پنج آل چادر روزی برسه که حکم اعدام در ایران از بین بره. به باور من تنها چیزی که ارزش داره ملخ تخمش رو بخوره و سبب خوشحالی من و شما میشه، و کسی جرات نمیکنه ما رو متهم به بیان جملات سکسیستی بکنه، همینه. پس ملخ بیا تخم اعدام رو بخور. الهی به حق پنج تن آل چادر، اعدام بیتخم بشه.
این برنامه مستقل و رادیکال را، در اسپاتیفای، ساندکلود، آیتونز و هر سوراخ سنبه دیگهای که دارید گوش کنید و برای دوستان خودتون ارسال کنید.
Spotify:
Soundcloud:
http://bit.ly/2Br2Ze1
Anchor:
http://bit.ly/2P41HgU
Telegram:
https://hottg.com/mtangestani
#محمدتنگستانی #محمد_تنگستانی #انقلاب_مستضعفان #ما_فقیران_جهان_یک_گنگیم
#پادکست #پادکست_فارسی #میناراد #کورد #دگرباش #ال_جی_بی_تی #اربعین #شلمچه #عرق_سگی
این برنامه مستقل و رادیکال را، در اسپاتیفای، ساندکلود، آیتونز و هر سوراخ سنبه دیگهای که دارید گوش کنید و برای دوستان خودتون ارسال کنید.
Spotify:
Soundcloud:
http://bit.ly/2Br2Ze1
Anchor:
http://bit.ly/2P41HgU
Telegram:
https://hottg.com/mtangestani
#محمدتنگستانی #محمد_تنگستانی #انقلاب_مستضعفان #ما_فقیران_جهان_یک_گنگیم
#پادکست #پادکست_فارسی #میناراد #کورد #دگرباش #ال_جی_بی_تی #اربعین #شلمچه #عرق_سگی
Forwarded from Mazdak Nezafat
دوباره نعرهی ناقوسِ جنگ میآید
دوباره شعرِ من از خون به تنگ میآید
دوباره دستِ سیاهیست بر گلوی غزل
صدای دختری از زیرِ سنگ میآید
تمامِ شهر به دریای سرخ میماند
که بوی ساحل و خونِ نهنگ میآید
هنوز لشکرِ چنگیز در دلِ شهر است
خبر رسیده که تیمورِ لنگ میآید
اجل که شهرهی دنیاست در شتابیدن
به خاکِ مُردهی ما با درنگ میآید
ببین چه زندگیِ گند و نکبتی داریم
نه زندهایم و نه مردن به چنگ میآید
برای حفرِ مزارِ من است این همه وقت
اگر دوباره صدایِ کلنگ میآید!
ببین چقدر زمین و زمان غمانگیز است
نفس نکش! که هوا مثلِ خنجرِ تیز است
من و تو وصلهی ناجورِ زندگی هستیم
قبای ژندهی ما هم به دار آویز است
ببین که کاسهی صبر است یا که کاسهی سر
همین که از لبهاش خونِ شهر لبریز است
دو فصل مانده فقط توی صفحهی تقویم
که بعدِ فصلِ زمستان دوباره پاییز است
و قتلِ عامِ زنانِ شکفته در بستر
به خون کشیدنِ "فرخنده" توی خاکستر
و خو گرفتنِ یک زن به مرگِ صدباره
در آستانهی تبدیلِ سر به فوّاره
دو فصل مانده فقط! فصلِ سنگ! فصلِ تگرگ
دو فصل مانده فقط! فصلِ مرگ، یا که نه! مرگ!
دوباره دستِ سیاهیست بر گلوی غزل
میان همهمه آتش گرفته موی غزل
کجا فرار کند او؟ کدام سو بدوَد؟!
سپاهِ وحشیِ مرگ است رو به روی غزل
صدای شعرِ من از زیرِ سنگ میآید
به گور میرود آخر هم آرزوی غزل
به مردهشور بگویید: قبر آمادهست
خبر کند دِه را بعدِ شستوشوی غزل!
مزدک نظافت
https://www.instagram.com/p/BzDG9oaHKTK/?igshid=1t1rzkdofuuxt
دوباره شعرِ من از خون به تنگ میآید
دوباره دستِ سیاهیست بر گلوی غزل
صدای دختری از زیرِ سنگ میآید
تمامِ شهر به دریای سرخ میماند
که بوی ساحل و خونِ نهنگ میآید
هنوز لشکرِ چنگیز در دلِ شهر است
خبر رسیده که تیمورِ لنگ میآید
اجل که شهرهی دنیاست در شتابیدن
به خاکِ مُردهی ما با درنگ میآید
ببین چه زندگیِ گند و نکبتی داریم
نه زندهایم و نه مردن به چنگ میآید
برای حفرِ مزارِ من است این همه وقت
اگر دوباره صدایِ کلنگ میآید!
ببین چقدر زمین و زمان غمانگیز است
نفس نکش! که هوا مثلِ خنجرِ تیز است
من و تو وصلهی ناجورِ زندگی هستیم
قبای ژندهی ما هم به دار آویز است
ببین که کاسهی صبر است یا که کاسهی سر
همین که از لبهاش خونِ شهر لبریز است
دو فصل مانده فقط توی صفحهی تقویم
که بعدِ فصلِ زمستان دوباره پاییز است
و قتلِ عامِ زنانِ شکفته در بستر
به خون کشیدنِ "فرخنده" توی خاکستر
و خو گرفتنِ یک زن به مرگِ صدباره
در آستانهی تبدیلِ سر به فوّاره
دو فصل مانده فقط! فصلِ سنگ! فصلِ تگرگ
دو فصل مانده فقط! فصلِ مرگ، یا که نه! مرگ!
دوباره دستِ سیاهیست بر گلوی غزل
میان همهمه آتش گرفته موی غزل
کجا فرار کند او؟ کدام سو بدوَد؟!
سپاهِ وحشیِ مرگ است رو به روی غزل
صدای شعرِ من از زیرِ سنگ میآید
به گور میرود آخر هم آرزوی غزل
به مردهشور بگویید: قبر آمادهست
خبر کند دِه را بعدِ شستوشوی غزل!
مزدک نظافت
https://www.instagram.com/p/BzDG9oaHKTK/?igshid=1t1rzkdofuuxt
Instagram
Mazdak Nezafat
. دوباره نعرهی ناقوسِ جنگ میآید دوباره شعرِ من از خون به تنگ میآید دوباره دستِ سیاهیست بر گلوی غزل صدای دختری از زیرِ سنگ میآید تمامِ شهر به دریای سرخ میماند که بوی ساحل و خونِ نهنگ میآید هنوز لشکرِ چنگیز در دلِ شهر است خبر رسیده که تیمورِ لنگ میآید…
“سفر پیدایش
دود سيگار من كه ميپيچد لاي انگشتهاي باريكم
مثل موهاي تو مجعد، داغ... مينويسد اسير تو كمكم
واژهها مي دوند بر كاغذ، طرحي از پيكر پريوارت
شكل ميگيرد و سپس اين دود پخش... اين واژهها... پشيمانم
از نوشتن كه دود سيگار است، سطرهايي كه جابهجا، گنگاند
تكههاي خيال و اندوهاند، با هم اما غريبه و مبهم...
دستهايت چقدر زيبايند! مطلع يك غزل كه هر مصرع
پنج واژه پر از لطافت... نه! من در اين قاب هم نميمانم
دستهايم پر از توانايي است، ميتوانم به كارشان گيرم
تا تو را واژه، واژه بنويسم، تا تو را توي متن بنشانم
۞ ۞ ۞
شعر موهاي تو پريشاني است؛ چشمهايت هميشه تب دارند
ابروانت پرانتزي مرموز، مثل يك چتر خیس در نم نم...
زير باران گيسوانت خيس... بينيات كوچك و مورب و...
فرم لبهات طرح شادابي است؛ مثل خوابيدن دو گل با هم
گردنت يک بلور، باران، آب، بر فراز دو قله از امواج
دست هايت دو شاخه از برفاند، شاخهاي از خلاصهي آدم
زانوانت هجوم يک غوغا، ساقهايت تبلور خواهش
گامهايت بروي يك بردار، معني شادماني و ماتم
۞ ۞ ۞
واژه ها سخت گنگ و كوتاهند، چند قيد و صفت كه بيمعنا
سايهات در ميانهي اين متن، خيره به خالقش كه من باشم
شرمگين از شكست در رؤيا، كه "تمام تو را نوشتن" بود
مينويسم كه متن لرزان است؛ مينويسم كه خوب ميدانم
ميتوان تا ابد تو را هاشور زد ولي متن خالي از عطرت
مثل تصوير محو و بيروحيست، مثل آغاز يك غزل مبهم
شعر اما حضور تو -رؤيا-ست، كوششي در مسير يك خواهش
خواهش آفرينش يک راز، "زايش عالم از دو تا آدم"
#پرونده_برزخ
https://hottg.com/azizihooman
دود سيگار من كه ميپيچد لاي انگشتهاي باريكم
مثل موهاي تو مجعد، داغ... مينويسد اسير تو كمكم
واژهها مي دوند بر كاغذ، طرحي از پيكر پريوارت
شكل ميگيرد و سپس اين دود پخش... اين واژهها... پشيمانم
از نوشتن كه دود سيگار است، سطرهايي كه جابهجا، گنگاند
تكههاي خيال و اندوهاند، با هم اما غريبه و مبهم...
دستهايت چقدر زيبايند! مطلع يك غزل كه هر مصرع
پنج واژه پر از لطافت... نه! من در اين قاب هم نميمانم
دستهايم پر از توانايي است، ميتوانم به كارشان گيرم
تا تو را واژه، واژه بنويسم، تا تو را توي متن بنشانم
۞ ۞ ۞
شعر موهاي تو پريشاني است؛ چشمهايت هميشه تب دارند
ابروانت پرانتزي مرموز، مثل يك چتر خیس در نم نم...
زير باران گيسوانت خيس... بينيات كوچك و مورب و...
فرم لبهات طرح شادابي است؛ مثل خوابيدن دو گل با هم
گردنت يک بلور، باران، آب، بر فراز دو قله از امواج
دست هايت دو شاخه از برفاند، شاخهاي از خلاصهي آدم
زانوانت هجوم يک غوغا، ساقهايت تبلور خواهش
گامهايت بروي يك بردار، معني شادماني و ماتم
۞ ۞ ۞
واژه ها سخت گنگ و كوتاهند، چند قيد و صفت كه بيمعنا
سايهات در ميانهي اين متن، خيره به خالقش كه من باشم
شرمگين از شكست در رؤيا، كه "تمام تو را نوشتن" بود
مينويسم كه متن لرزان است؛ مينويسم كه خوب ميدانم
ميتوان تا ابد تو را هاشور زد ولي متن خالي از عطرت
مثل تصوير محو و بيروحيست، مثل آغاز يك غزل مبهم
شعر اما حضور تو -رؤيا-ست، كوششي در مسير يك خواهش
خواهش آفرينش يک راز، "زايش عالم از دو تا آدم"
#پرونده_برزخ
https://hottg.com/azizihooman
Telegram
HoomanAzizi
كانال رسمي هومن عزيزي
Forwarded from Mazdak Nezafat
.
یه شبح توی سرم میرقصه
میزنه پُک به نخِ سیگارم
من یه نورم وسطِ تاریکی
چن تا سوراخ توُ دلِ دیوارم
همه میگن نفسِ آخرمه
دستِ بیرونزده از آوارم
مثِ یه بچهی تخسم که توُ خواب
به دلِ لولوها چاقو میزنم
همهی کوچهها غرقن توُ لجن
شهرو توُ همهمه جارو میزنم
آره، کِشتیم هنوز سوراخه
ولی باز موندم و پارو میزنم
توُ شبای بیسحر من ماهم
یه میونبُر میونِ بیراهم
قلّهی کوه زیر پاهای منه
یه طنابم که توُ قلبِ چاهم
میدرخشن دو تا چشمم توُ شب
یه چراغ توُ خونهی ارواحم
یکی سنباده گرفته دستش
استخونای منو میسابه
نعرههام ترانه میشن، میپیچن
توی شهری که هنوزم خوابه
غرق میشم توی اشکام اما
چشم من نیلوفر مردابه
مزدک نظافت
یه شبح توی سرم میرقصه
میزنه پُک به نخِ سیگارم
من یه نورم وسطِ تاریکی
چن تا سوراخ توُ دلِ دیوارم
همه میگن نفسِ آخرمه
دستِ بیرونزده از آوارم
مثِ یه بچهی تخسم که توُ خواب
به دلِ لولوها چاقو میزنم
همهی کوچهها غرقن توُ لجن
شهرو توُ همهمه جارو میزنم
آره، کِشتیم هنوز سوراخه
ولی باز موندم و پارو میزنم
توُ شبای بیسحر من ماهم
یه میونبُر میونِ بیراهم
قلّهی کوه زیر پاهای منه
یه طنابم که توُ قلبِ چاهم
میدرخشن دو تا چشمم توُ شب
یه چراغ توُ خونهی ارواحم
یکی سنباده گرفته دستش
استخونای منو میسابه
نعرههام ترانه میشن، میپیچن
توی شهری که هنوزم خوابه
غرق میشم توی اشکام اما
چشم من نیلوفر مردابه
مزدک نظافت
HTML Embed Code: