Channel: ارغوان
ترجیح میدهم
که درختی باشم
در زیر تازیانه کولاک و آذرخش
با پویه شکفتن و گفتن ،
تا
رام صخره ای
در ناز و در نوازش باران
خاموش از برای شنفتن.
#شفیعی_کدکنی
@arghavan59🥀
که درختی باشم
در زیر تازیانه کولاک و آذرخش
با پویه شکفتن و گفتن ،
تا
رام صخره ای
در ناز و در نوازش باران
خاموش از برای شنفتن.
#شفیعی_کدکنی
@arghavan59🥀
کسی باور نمیکند
لبخندش میتوانست پلی باشد
که جمعه را
به همهی روزهای هفته پیوند بزند...
#احمدرضا_احمدی
@arghavan59🥀
لبخندش میتوانست پلی باشد
که جمعه را
به همهی روزهای هفته پیوند بزند...
#احمدرضا_احمدی
@arghavan59🥀
می سرایم "تو و چشمان تو را"
نه سپیدی ، نه غزل
تویی آن شعر دل انگیز و بلند
که پر از مثنوی بارانی ؛
منم آن شاعر بیدل
که فقط
برق چشمان تو را می بیند.
سبک من عاشقی و
قافیه ام دلتنگی ست...
منم آن مست و پریشان نگاهت
که دلم تو و احساس تو را
می خواهد....
#فروغ_فرخزاد
@arghavan59🥀
نه سپیدی ، نه غزل
تویی آن شعر دل انگیز و بلند
که پر از مثنوی بارانی ؛
منم آن شاعر بیدل
که فقط
برق چشمان تو را می بیند.
سبک من عاشقی و
قافیه ام دلتنگی ست...
منم آن مست و پریشان نگاهت
که دلم تو و احساس تو را
می خواهد....
#فروغ_فرخزاد
@arghavan59🥀
پر شده ام از حسرت قرن ها...
از سیبی که گاز زده شد
و خورده نشد شاید !
من
هرگز
"آدم" را نبخشیده ام...
#بهنام_محبی_فر
@arghavan59🥀
از سیبی که گاز زده شد
و خورده نشد شاید !
من
هرگز
"آدم" را نبخشیده ام...
#بهنام_محبی_فر
@arghavan59🥀
دستت را که می گیرم
انگار دستم را در چشمه ای فرو می برم
ما چون سیب سرخی به هم رسیدیم
و خاک ،
سبزه ی علفی را به دندان گرفت
عزیزم
مرا چون شاخه ی گندمی زیبا کن
#غلامرضا_بروسان
@arghavan59🥀
انگار دستم را در چشمه ای فرو می برم
ما چون سیب سرخی به هم رسیدیم
و خاک ،
سبزه ی علفی را به دندان گرفت
عزیزم
مرا چون شاخه ی گندمی زیبا کن
#غلامرضا_بروسان
@arghavan59🥀
وقتی که همه
مرا به کوبیدن درهایی که می بستم می شناختند،
من برای آرام بسته شدن درِ خانه ی تو
دستم را لای در گذاشتم...
#جاهدظریف_اوغلو
@arghavan59🥀
مرا به کوبیدن درهایی که می بستم می شناختند،
من برای آرام بسته شدن درِ خانه ی تو
دستم را لای در گذاشتم...
#جاهدظریف_اوغلو
@arghavan59🥀
به تو که می اندیشم ،
انگار غزالی
برای خوردن آب فرود می آید .
می بینم علفزاران را
که می گسترند ...
با تو هر غروب ،
دانه زیتونی سبز ،
تکه ای دریای آبی ،
مجذوبم می کند ...
همین که به تو می اندیشم ،
هر کجا که دست می گذارم ،
گل می کارم ،
اسب ها را آب می دهم
و بار دیگر عاشق کوهستان می شوم...
#ایلهان_برگ
@arghavan59🥀
انگار غزالی
برای خوردن آب فرود می آید .
می بینم علفزاران را
که می گسترند ...
با تو هر غروب ،
دانه زیتونی سبز ،
تکه ای دریای آبی ،
مجذوبم می کند ...
همین که به تو می اندیشم ،
هر کجا که دست می گذارم ،
گل می کارم ،
اسب ها را آب می دهم
و بار دیگر عاشق کوهستان می شوم...
#ایلهان_برگ
@arghavan59🥀
من
شاید فقط دیوانهای هستم که در خیال خودم
دستم را بارها روی شقیقههای تو میگذارم
و آرزو میکنم بوسههایم قدرتی داشته باشند
که تمام سردردهایت را از پیشانیات دور کنند،
از تیرهترین روزهای گذشته تا آیندهی طلاییات.
#فرانتس_کافکا
@arghavan59🥀
شاید فقط دیوانهای هستم که در خیال خودم
دستم را بارها روی شقیقههای تو میگذارم
و آرزو میکنم بوسههایم قدرتی داشته باشند
که تمام سردردهایت را از پیشانیات دور کنند،
از تیرهترین روزهای گذشته تا آیندهی طلاییات.
#فرانتس_کافکا
@arghavan59🥀
اگر قصد لبت کردم
بدار از لطف معذورم
ز بس شیرینزبان بودی ،
گمانبردم که حلوایی...
#قاآنی
@arghavan59🥀
بدار از لطف معذورم
ز بس شیرینزبان بودی ،
گمانبردم که حلوایی...
#قاآنی
@arghavan59🥀
من
با همه ی وجودم
خودم را زدم به مُردن
تا روزگار، دیگر
کاری به من نداشته باشد
این شعر تازه را هم
ناگفته میگذارم...
تا روزگار بو نبرد...
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!
#قیصر_امین_پور
@arghavan59🥀
با همه ی وجودم
خودم را زدم به مُردن
تا روزگار، دیگر
کاری به من نداشته باشد
این شعر تازه را هم
ناگفته میگذارم...
تا روزگار بو نبرد...
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!
#قیصر_امین_پور
@arghavan59🥀
ساکنان قلبات را
به دقت انتخاب کن
زیرا هیچکس به غیر از تو
بهای سکونتشان را نخواهد پرداخت.
#جبران_خلیل_جبران
@arghavan59🥀
به دقت انتخاب کن
زیرا هیچکس به غیر از تو
بهای سکونتشان را نخواهد پرداخت.
#جبران_خلیل_جبران
@arghavan59🥀
نه ﺍﺯ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪﮔﯽﺍﺕ
ﺩﺭ ﻣﻦ ﺷﮑﺎﯾﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﮑﺎﻥ ﺧﻮﺭﺩﻧﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖﻫﺎ ﻭ
ﻣﮋﻩﻫﺎ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﺍﻡ.
ﮔﻨﺪﻡﺯﺍﺭ
ﺍﺯ ﺍﺯﺩﯾﺎﺩ ﺳﻨﺒﻠﻪﻫﺎﯾﺶ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ
ﺍﻧﺠﯿﺮ ﺑﻦ
ﺍﺯ ﺁﻭﺍﺯ گنجشکان ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ
ﻭ جام
ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺏ ﻟﺒﺎﻟﺐ
ﻫﻤﻪی ﺁﻥﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎﻧﻮ !
ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻢ ﺗﮑﺎﭘﻮ ﻧﮑﻦ
ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﺸﻢ!
#نزار_قبانی
@arghavan59🥀
ﺩﺭ ﻣﻦ ﺷﮑﺎﯾﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﮑﺎﻥ ﺧﻮﺭﺩﻧﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖﻫﺎ ﻭ
ﻣﮋﻩﻫﺎ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﺍﻡ.
ﮔﻨﺪﻡﺯﺍﺭ
ﺍﺯ ﺍﺯﺩﯾﺎﺩ ﺳﻨﺒﻠﻪﻫﺎﯾﺶ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ
ﺍﻧﺠﯿﺮ ﺑﻦ
ﺍﺯ ﺁﻭﺍﺯ گنجشکان ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ
ﻭ جام
ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺏ ﻟﺒﺎﻟﺐ
ﻫﻤﻪی ﺁﻥﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎﻧﻮ !
ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻢ ﺗﮑﺎﭘﻮ ﻧﮑﻦ
ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﺸﻢ!
#نزار_قبانی
@arghavan59🥀
ضمن عرض سلام
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات
عید سعید فطر بر همراهان عزیز و بزرگوار
مباررررررک 💐💐💐
@arghavan59🥀
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات
عید سعید فطر بر همراهان عزیز و بزرگوار
مباررررررک 💐💐💐
@arghavan59🥀
اگر عمری باشد
پیر شدنت را نظاره کنم
گیسوان سپیدت را
نگاه مهربان از پشت عینکت را
زیبایی چین و چروک صورتت را
می بینی ..؟
تا کجا خودم را با تو تصور کرده ام !
#لاادری
@arghavan59🥀
پیر شدنت را نظاره کنم
گیسوان سپیدت را
نگاه مهربان از پشت عینکت را
زیبایی چین و چروک صورتت را
می بینی ..؟
تا کجا خودم را با تو تصور کرده ام !
#لاادری
@arghavan59🥀
پنداشتم
داستان من و تو
مثل باقی قصه ها كمرنگ می شود...
و تو
چونان نوشته ای بالای آئينه ها
به مرور محو می شوی...
و گذشت زمان
تمام ريشه های محبت را می خشكاند...
و گوشه گوشه ی داستان را،
_ به آهستگی _
زير برفی سپيد پنهان می كند...
آه...
كه چه كوته فكر بودم!
#نزار_قبانی
@arghavan59🥀
داستان من و تو
مثل باقی قصه ها كمرنگ می شود...
و تو
چونان نوشته ای بالای آئينه ها
به مرور محو می شوی...
و گذشت زمان
تمام ريشه های محبت را می خشكاند...
و گوشه گوشه ی داستان را،
_ به آهستگی _
زير برفی سپيد پنهان می كند...
آه...
كه چه كوته فكر بودم!
#نزار_قبانی
@arghavan59🥀
تازگیها، در برابر بی مهری آدمَها هیچ نمیگویم !
سکوت و سکوت و سکوت...
انگار که لال شده باشم؛ شاید هم کور و کر !
دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم
و نه حتی حوصلهاش را...
#فروغ_فرخزاد
@arghavan59🥀
سکوت و سکوت و سکوت...
انگار که لال شده باشم؛ شاید هم کور و کر !
دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم
و نه حتی حوصلهاش را...
#فروغ_فرخزاد
@arghavan59🥀
HTML Embed Code: