TG Telegram Group Link
Channel: لحن بیان در خانواده و اجتماع
Back to Bottom
اضطراب ممكن است حالتي ارثي باشد، و اين حالت چندان غير معمول نيست. در معيار تشخيصي DSM-IV-TR 4% كودكان از اضطراب جدايي رنج مي­برند و 5 % از مردم از اضطراب عمومي در سراسر زندگي شان رنج مي­برند.( و بسياري از اين افراد اضطرايشان را در سبكهاي ارتباط نادرست با فرزندانشان، به آنها مي­آموزند).
تشخيص و درمان اضطراب در كودكان بسيار اهميت دارد. از آنجا كه كودك مبتلا به اضطراب اغلب علايم را به بزگسالي توسعه مي­دهند ، مانند اضطراب عمومي بزرگسالان، اختلال هراس، فوبيا ها، و همينطور تعدادي از اختلالات جسمي سازي شده كه در آنها شكايات متعدد جسماني بدون دليل پزشكي وجود دارد(سردرد هاي متنوع، مشكلات گوارشي كه البته فرد به عمد علايمي را نمايش نميدهد).
اضطراب در كودكان در دوره ­هايي در طي رشد قابل انتظار هستند و اين حالتها طبيعي در نظر گرفته مي­شوند. (براي مثال روز اول مدرسه) برخي كودكان ممكن است از كمرويي بيش از اندازه و يا دشواري در تطابق با موقعيت جديد در رنج باشند.
اضطراب عبارت است از يک احساس منتشر، ناخوشايند و مبهم هراس و دلواپسی با منشاء ناشناخته، که به فرد دست می‌دهد و شامل عدم اطمينان، درماندگی و برانگيختگی فيزيولوژی است. وقوع مجدد موقعيت‌هايی که قبلاً استرس زا بوده‌اند يا طی آن‌ها به فرد آسيب رسيده است باعث اضطراب در افراد می‌شود.
*از علایم اضطراب می‌توان موارد زیر را نام برد:
- احساس خستگی
- عصبی بودن و بی‌قراری
- ترس و نگرانی
- بی خوابی يا بدخوابی
-تپش قلب و تنفس نامنظم و سريع
- عرق کردن
- سردرد و سرگیجه
- مشکل در تمرکز و حافظه
- لرزش يا پرش عضلات
- تکرر ادرار
پس براي اعتلا ي شخصيت فرزندانمان بكوشيم و به نكاتي قابل توجه، دقت نمائيم.

- علا ئم و نشانه هاي اضطراب در كودكان

- ظهور آشفتگي در چهره و عرق كردن

- اختلا ل در تنفس، دستگاه گوارش و معده و حالت تهوع و خستگي و بي اشتهايي

- وجود حالت خشم و دلهره و عدم احساس امنيت و اطمينان و عدم اعتماد
سوءتفاهم یا برداشت اشتباه در گفتگو چگونه ایجاد می‌شود؟

هر کس دنیای پیرامونش را با برداشت ذهنی و تفکر مخصوص به خود تفسیر کرده و بر اساس منطق خودش رفتار می‌کند. بسیاری از فرضیه‌ها، برداشت‌های اشتباه، عادت‌ها و تعصب‌هایمان از این موضوع نشأت می‌گیرند که هر کس دارای سبک فکری متفاوتی است.

چیزی که ما فکر می‌کنیم، در زمان تعامل و گفتگو با چندین فیلتر به دیگران منتقل می‌شود. در نتیجه افراد از کلمات و افکار ما ممکن است درک متفاوتی داشته باشند. بنابراین، اگر دانش و دیدگاه‌های خود را واضح‌تر و روشن‌تر بیان کنیم و درک و همدلی بیشتری با دیگران داشته باشیم، احتمال برداشت اشتباه و سوءتفاهم‌ها کمتر می‌شود.
🍁 امید اخرین سلاحی است که اگر از افراد گرفته شود، باید به فکر تسلیم محض شدن در برابر شرایط و اتفاقات شوند. یکه و تنها، بی هیچ سلاحی «امیدی» باید در مقابل لشکر چالشها و مشکلات ایستاد! کاری سخت ناشدنی!

شاید بتوان باتوجه به معنای علمی امید، گفت ناامیدی نوعی نابینایی روانی است که باعث میشود ما نتوانیم هیچ راه کار و گزینه ای را برای حل مشکلات ببینیم و حتی تلاش نکنیم کاری را امتحان کنیم.

بنابراین، امید نقش مهم در تمام جنبه های زندگی ما دارد و به قول لوتانز امید یک سرمایه روانشناختی مهم برای ما محسوب میشود

«سرمایه روانشناختی، ترجمه عبدلرسول جمشیدیان و محمد فروهر، تهران انتشارات آییژ».
🍁 رایجترین بیماری عصر ما "انفعال" و "قربانی گری" است. این نسل بیمار در دنیا، قهر کردن، اقدام نکردن، کناره گیری کردن، افسردگی کردن و احساس بدبختی و بیچارگی داشتن را انتخاب کرده اند.

🔰 آنها شیوه "نگرش ایستا" دارند، یعنی معتقدند هیچ چیز تغییر نمی کند و هر چه هست، همانطور غیر قابل تغییر باقی خواهد ماند.
 
✳️ و آنها "کانون کنترل بیرونی" دارند، یعنی باور دارند که همیشه عوامل بیرونی (بیرون از خود) زندگی آنها را کنترل می کند و آنها هیچ نقشی در زندگی خود ندارند.

💠 آنها اگر می دانستند خیلی چیزها در زندگی (درون و بیرون از خود) هست که میشود بهبود داد و اگر می دانستند هنوز روی بخش بزرگی از انتخابها، زندگی و سرنوشتشان کنترل دارند، آنگاه قطعا خود و اطرافیانشان "معنا" و "لذت" بیشتری را در زندگی تجربه می کردند.
🍁 رشد پس از آسیب را جدی بگیرید!
(مرتبط با مداخلات روانشناختی در مناطق زلزله زده)


🔰 تعداد قابل توجهی از افراد،پس از تجربه ی یک مصیبت یا آسیب جدی سطوح شدیدی از افسردگی یا اضطراب را تا سطوح PTSD تجربه می کنند اما پس از آن رشد می کنند. در بلند مدت آنها به سطوح بالاتری از عملکرد روانشناختی در مقایسه با زمان پیش از تجربه آسیب نایل شوند.

💠 افرادی که به این سطوح بالاتر می رسند رشدی را تجربه می کنند که برگرفته از تجربه یا آن آسیب وارد شده است. یعنی نه تنها دچار PTSD(اختلال پس از سانحه)نمی شوند بلکه نظام جدیدی از سطوح شناختی بنامPTG(رشد پس از آسیب) را تجربه می کنند. آموزش به افراد آسیب دیده در فرآیندPTG در قالب پنج عنصر مطرح می شود؛

1)درک پاسخ(واکنش) به خود آسیب : در این عنصر اشاره به باورهای از هم گسسته ای می شود که فرد در باره ی خود،دیگران و آینده بیان می کند.

2)کاهش اضطراب:این مرحله نیاز به تکنیک هایی برای کنترل افکار وتصاویر مزاحمی است که فرد آسیب دیده درگیر آن می باشد.

3)خودافشایی سازنده:تحت هیچ شرایطی آسیب نباید مخفی شود وگرنه به بدتر شدن نشانه های جسمی و روان شناختی شدیدتر منجر می شود. بنابراین در این مرحله بهتر است داستان های مرتبط با آسیب از طرف فرد بازگو شود.(بازگو کردن به قدری مهم است که عنصر بعد نیز مکمل همین عنصر می باشد)

4)خلق روایتی از آسیب: بازگو کردن داستان های آسیب باید هدایت شده باشد و در آن آسیب،عاملی برای درک بهتر تناقضات موجود است.(زیان و سود-سوگ و قدردانی-آسیب پذیری و قوی تر شدن)

5)بازسازی دشواری ها:این عنصر در برگیرنده ی راه های جدید شناخت از پذیرش خود،معنای زندگی،رشد خود بدون احساس گناه،ایجاد هویت جدید بعنوان نجات یافته،تقویت فضیلت های انسانی و تحول شخصی می باشد.

✔️ نمونه های عینی PTG را می توانید در اتفاقات و آسیب های مختلف که در دنیا و کشور خودمان رویداده است مطالعه کنید.

#احمد_رضا_قدسی
💎 تفاوت بین عزت نفس و اعتماد بنفس در چیست؟

🌌 افرادِ دارای اعتماد بنفس بالا لزوما از عزت نفس بالا برخوردار نیستند. عزت نفس یعنی اینکه ارزش خودتان را چگونه ارزیابی می‌کنید. درواقع، عزت نفس، بنیانی احساسی محسوب می‌شود که تعیین‌کننده‌ی تفکر منطقی، نوع احساسات و طرز رفتار هر شخص است. اما اعتماد بنفس به باور فردی درمورد انجام کاری خاص یا دستیابی به اهداف دلخواه اشاره دارد.

افرادی که از عزت نفس کافی برخوردارند، معمولا برای اینکه حس خوبی درباره‌ی خودشان داشته باشند، هیچ نیازی به پُست‌ومقام، شهرت یا پول احساس نمی‌کنند و به دستاویزهایی همچون مواد مخدر یا رفتارهای پرخطر متوسل نمی‌شوند. ازسوی‌دیگر، افراد دارای اعتماد بنفسِ زیاد حاضرند با چالش‌ها و مسئولیت‌های جدید روبه‌رو شوند. این افراد قادرند به مصاف موقعیت‌های دشوار بروند و در شکار فرصت‌ها تردیدی به خود راه نمی‌دهند.

خلاصه اینکه عزت نفس یعنی ارزیابی احساس خودارزشی و از تجارب مثبت زندگی ریشه می‌گیرد و در خصوصیاتی مانند انعطاف‌پذیری، جسارت و احترام به خود و دیگران نمود می‌یابد. اما اعتماد بنفس یعنی اینکه فرد به توانمندی‌های فردیِ خود باور داشته باشد. اعتماد بنفس درنتیجه‌ی انجام موفقیت‌آمیز کاری خاص یا رویارویی پیروزمندانه با چالشی بخصوص شکل می‌گیرد و در خصوصیاتی مانند پذیرش مشتاقانه‌ی چالش‌ها، مسئولیت‌‌ها و فرصت‌های جدید نمود می‌یابد.

چطور اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم :

۵ راهکار عالی
۱-روش تأیید مثبت را تمرین کنید
2-به کارهایی که خوب انجامشان میدهید و به مهارتهای کلیدی خود توجه
کنید
3-پیروزیهای کوچک و بزرگ خود را جشن بگیرید
4-بدون قید و شرط برای خودتان ارزش قائل باشید
۵-تعارف را کنار بگذارید و تحسینهای دیگران را بپذیرید

💠۱۱ گام ارزشمند برای ساختن عزت نفستان :
گام اول : دست از مقایسه خود با دیگران بردارید.
گام دوم : دست از تحقیر خود بردارید.
گام سوم : هر تمجیدی را که میشنوید با گفتن یک »متشکرم« پاسخ دهید.
گام چهارم : برای باالبردن عزت نفستان از جمالت تاکیدی استفاده کنید.
گام پنجم : با افراد مثبت و حمایتگر معاشرت کنید.
گام ششم : فهرستی از موفقیتهای گذشته خود تهیه کنید.
گام هفتم : فهرستی از ویژگیهای مثبت خود تهیه کنید.
گام هشتم : شروع کنید به بیشتر بخشیدن.
گام نهم : کارها و فعالیتهایی را انجام دهید که عاشقش هستید.
گام دهم : با خود صادق باشید.
گام یازدهم : اقدام کنید.
☸️ شش مهارتِ مدیریت تعارضات در زندگی مشترک:

1️⃣ تمرین خود-آرام بخشی:
هنگامی که تعارض شدیدی در حال وقوع است، یک مهلتی بدهید. بروید قدم بزنید، دوش بگیرید، کتاب بخوانید، هرکاری می خواهید بکنید تا چند نفس عمیق بگیرید، آرام شوید، و با چارچوب ذهنی بهتر بازگردید.

2️⃣ شروع آرامِ گفتگو:
دقت کنید که، مکالمات معمولاً به نقطه ای منتهی می شوند که از آن شروع شده اند، در نتیجه با لحنی آرام بحث را آغاز کنید. انتقاد و سرزنش نکنید.
از جملات "من" استفاده کنید. واقعه را توصیف کنید و مؤدبانه صحبت کنید.

3️⃣ تعمیرِ رابطه و تشنج زدایی از تعارض:
از عباراتی نظیر "بزار دوباره تلاش کنم"، "متأسفم" برای کمک به تشنج زدایی از تعارض و تعمیر رابطه استفاده کنید.

4️⃣ گوش دادن به احساسات و آرزوهای اساسیِ شریک زندگی تان:
شما بایستی از دو جهت روی این مقوله کار کنید. از یک طرف به گفتگوهایتان وضوح بیشتری بدهید و احساسات و خواسته هایتان را شفاف و دقيق بیان کنید. از طرف دیگر، شنوندۀ بهتری باشید و سعی کنید خواسته های اساسی شریک عاطفی تان را کشف کنید.

5️⃣ نسبت به شریک عاطفی تان نفوذپذیر باشید:
نظرات و ایده های شریک عاطفی تان را مهم تلقی کنید و به آنها احترام بگذارید.

6️⃣ مذاکره و مصالحه:
مصالحه یک هنر است.
در مصالحه هر دو طرف بایستی احساسِ احترام، درک و حمایت بکنند. هر طرف چیزی به دست می آورد و چیزی از دست می دهد، در نتیجه هر دو برنده اند.


📙 برشی از کتاب
درمان و به‌سازی رابطه‌ها
🖌 اثر: جان گاتمن
📝 ترجمه: مصطفي عليزاده
📰 انتشارات: قطره
باید برای رسیدن به آرامش و صلح با خودتان وقت صرف کنید و تلاش بورزید. این نتیجه یک‌ شبه به دست نمی‌آید و ورای آنچه بتوان شرح داد، به پی‌گیری و تلاشی در سراسر عمر نیازمند است.

هنگامی که به یکپارچگی عاطفی خود متعهد باشید، باید هر روز به وجود خودتان بیندیشید نه فقط یک‌بار در هفته که به روانشناس مراجعه می‌کنید یا برای انرژی درمانی می‌روید و به مراقبه می‌پردازید بلکه هر روز و هر لحظه از آن شماست.

شما باید این هدیه را به خودتان تقدیم کنید که برای خود ارزش قائل شوید و از وجودتان مراقبت نمایید.
شما هرگز یک کودک را یک روز زیر باران در بیرون خانه رها نمی‌کنید، پس چرا کودک درون خود را یک روز، یک هفته، یک ماه یا یک سال بدون و توجه و مراقبت تنها می‌گذارید؟!


#دبی_فورد
جدایی معنوی
آدم‌ها از نظر احساس به خود در یک پیوستار قرار می‌گیرند.

عده‌ای در یک سر پیوستار یا نزدیک به آن که بیزاری از خویشتن است قرار می‌گیرند. آنها احساس بی‌ارزشی دارند، باورشان بر این است که دوست‌داشتنی نیستند و در موقعیت‌های مختلف خود را سرزنش می‌کنند. آنها غالبا از خود انتقاد می‌کنند و تعریف و تمجید دیگران را نمی‌توانند بپذیرند.

عده ای دیگر در طرف دیگر پیوستار قرار دارند که خودشیفتگی است. آنها بر این باورند که آدم‌های خاص و بی‌نظیری هستند و دیگران باید رفتار خاصی با آنها داشته و استعدادها و توانمندی‌های منحصر به فرد آنها را ببینند. این‌گونه افراد نیازهای دیگران را درک نمی‌کنند و از دوست داشتن دیگران و همدلی با آنها ناتوانند و نمی‌توانند اعتماد کنند. خوشحالی آنها وابسته به تحسین، ستایش و احترامی است که از دیگران دریافت می‌کنند و در عیر این صورت خشمگین می‌شوند.

افراد متعادل که در میانه پیوستار هستند، خویشتن‌دوستی سالمی دارند. آنها برای خود ارزش قائل هستند و به خود احترام می‌گذارند، توانایی دوست داشتن دیگران را دارند و می‌توانند بدون ترس از آسیب دیدن یا طرد شدن رابطه صمیمانه برقرار کنند.
#سیلی_واقعیت


درباره وقتی است که زندگی با سیلی به‌صورت آدم می‌زند، او را به کناری پرت می‌کند و زندگی‌اش را بالا و پایین می‌کند. با این حساب سیلی واقعیت کتابی مفید برای هرکسی است که در زندگی‌اش حادثه تنش‌زای بزرگی اتفاق افتاده. این کتاب به‌طور اختصاصی درباره سوگ و فقدان است. درباره نحوه مقابله با مرگ محبوب، ورشکستگی، طلاق، بیماری صعب‌العلاج، تصادف جدی، معلولیت و حوادثی نظیر این‌ها. چگونه با این اتفاقات کنار می‌آیید؟

برای مقابله موفق چهاراصل اساسی را باید رعایت کرد.

اصل اول:

با خودتان به مهربانی رفتار کنید. آیا می‌توانم با خودم مهربان باشم؟ حفره بسیار بزرگی بین آنچه می‌خواهم و آنچه دارم وجود دارد؛ و درد بسیار زیادی می‌کشم. با این اوصاف می‌توانم با خودم مهربان باشم؟ بسیاری از ما نمی‌دانیم چطور این کار را بکنیم؛ به دارو یا الکل یا غذا پناه می‌بریم یا به خودمان زخم می‌زنیم یا از زندگی کنار می‌کشیم. واضح است که این راه مهربانی با خود نیست. پس بایستی شیوه‌های ساده‌ای وجود داشته باشد که از طریق آن‌ها سپری براي مقابله پيدا كرد.

اصل دوم:

لنگر بیندازید. همه این هیجانات و احساسات دردناک یک طوفان هیجانی به راه می‌اندازند. من اگر در میانه طوفان به دریانوردی خود ادامه بدهم کاری از دستم برنخواهد آمد و پس چطور می‌توانم لنگر بیندازم؟ من از توجه آگاهی استفاده می‌کنم تا در لحظه اکنون جای بگیرم و به افکار و احساسات دردناکم اجازه بدهم تا بدون آنکه مرا بدزدند از ذهنم آمدوشد بکنند.

اصل سوم:

ارزش‌های زندگی‌تان را بشناسید. من برای چه می‌خواهم به زندگی ادامه بدهم؟ من در مواجهه با این چالش، در مواجهه با این فقدان، در مواجهه با این بحران می‌خواهم چگونه باشم؟ من ناچار از نامیدی نیستم. همچنان می‌توانم به خاطر چیزی به زندگی ادامه بدهم. حتی در میان این طوفان بلا، حتی در غم از دست دادن محبوبم هنوز می‌توانم دلیلی برای روی پا ایستادن و ادامه دادن پیدا کنم. من می‌توانم دست از زندگی بکشم یا دلیلی پیدا کنم که به زندگی‌ام معنا ببخشد. پس این اصل به ارزش‌های زندگی و اقدام متعهدانه می‌پردازد.

اصل چهارم:

یافتن گنج است. حتی در زمان رنج و درد چیزهایی وجود دارد که آن‌ها را گرامی بداریم و قدردانشان باشیم. مثلاً وقتی سالگرد مرگ محبوب خود را می‌گیریم درد بسیاری می‌کشیم اما در همان حال افرادی وجود دارند که با ما به مهربانی و با عشق رفتار می‌کنند. آیا نمی‌توانیم قدردان این لحظات باشیم؟

این اصل چهارم تنها وقتی قابل‌اجرا است که به سه اصل قبلی عمل کرده باشیم. خطرناک است که افراد در وهله اول به دنبال یافتن گنج باشند. این‌طور افراد می‌گویند: خوب از پشت هر ابری نور خورشید را می‌توان دید یا هر آنچه مرا نکشد قوی‌ترم می‌سازد؛ اما اگر این جملات اولین حرف‌هایی باشد که به فردی دردمند می‌زنید آن‌ها این‌طور فکر می‌کنند که شما اصلاً نمی‌فهمید چه بر سر آن‌ها می‌گذرد. من در این کتاب درباره فرزند خودم زیاد حرف می‌زنم؛ اینکه چطور مبتلا به اوتیسم تشخیص داده شد و این اتفاق چقدر دردناک بود. وقتی این اتفاق افتاد یکی از دوستان بسیار نزدیکم به من گفت: خدا کودکان خاص را به والدین خاص می‌دهد. من از این حرف خیلی عصبانی شدم! چرا؟ چون او اصلاً به من گوش نمی‌کرد. او درد مرا تائید نمی‌کرد. در این حرف هیچ حسی از شفقت و مهربانی وجود نداشت. یک حرف کلیشه‌ای بود. این فرد از روی بدخواهی آن حرف را به من نزد. او می‌خواست حال من بهتر بشود؛ اما چون این حرف اولین چیزی بود که به من زدند حس کردم که انگار او حال مرا اصلاً نمی‌فهمد. پس یافتن گنج آخرین اقدام است. ما نباید تظاهر کنیم که درد و رنجی وجود ندارد.

كتاب " سيلی واقعيت "
دکتر راس هريس درمانگر اَکت ( ACT)
ترجمه دکتر علی صاحبی و مهدی اسکندری
انتشارات سایه سخن
ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﺁﺩﻡ‌ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺷﻮﺍﺭﯼ ﺷﺎﺩ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ همواره ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧ‌ﭽﻪ ﺑﻮﺩه، ﺣﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺁﯾﻨﺪه ﺭﺍ ﻧﺎﻣﺸﺨﺺ‌ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﻨﺪ.
📌 چطور #تنهایی ( #مثبت) رو از #انزوا و پرهیز ( #منفی) تشخیص بدیم

Dr. Ellen Hendriksen

همه آدما گاهی نیاز به تنهایی دارن اما بعضی از انواع انزوا میتونن بیمارگونه باشن. تفاوت بزرگی بین تنهایی همراه با شادابی، با پرهیز ناشی از ترس هست. چجوری بفهمیم که آیا انزوامون مشکل‌دار هست یا نه؟ این 4 سوال رو از خودمون بپرسیم:

@FlourishingCenter
1⃣ آیا وقتی تلفن زنگ میزنه دلت میریزه؟ آیا وقتی به یه مهمونی دعوت میشی تپش قلب پیدا میکنی ؟

به عبارت دیگه آیا بدنت نسبت به احتمال تعامل اجتماعی واکنش نشون میده؟ وقتی کسی توجه یا همراهیت رو میخواد، به واکنش‌های خودت دقت کن: اگر احساس وحشت، مقاومت، و واکنش‌های فیزیکی مثل تپش قلب، نفس‌های غیر عمیق (تند تند)، یا دل‌پیچه داری، احتمالا دچار اضطراب اجتماعی هستی. این "پرهیز" متفاوته از تصمیم‌های عمدی گاه به گاه برای جواب ندادن یه تماس تلفنی برای اینکه سرت شلوغه یا دلایل دیگه.

2⃣ وقتی تنها هستی چه حسی داری؟
اگه جواب اینه که احساس شادابی و پرانرژی بودن و کلا حس مثبتی داری، پس به درونگرا بودن خودت ادامه بده. اما اگر جواب "خلاص بودن" هست (اینکه نیاز نیست فکر کنم که در مواجهه با دیگران چی بگم، یا وضعیت‌های آبرو ریزی در مهمونی ها رو تجربه کنم یا پوففف میتونم تنها باشم!) اون وقت باید بیشتر در مورد عکس العملات فکر کنی. احساس خلاصی در حد متعادل عادیه، اما همیشه دنبال تنهایی بودن میتونه نشونه "پرهیز" باشه که به دو طریق بهت آسیب میزنه: اینکه تو رو بازمیداره که یاد بگیری چطوری اعتماد به نفس داشته باشی و بازمیداره از اینکه درک کنی که بدترین سناریو که ازش میترسی، احتمالا به وقوع نمیپونده.
@FlourishingCenter
3⃣ میتونی در جمع، خودت باشی؟ اگه احساس میکنی که نمیتونی، فکر میکنی که اگه دیگران "خود واقعی" تو رو ببینن چه اتفاقی میفته؟

اگر جواب منفیه، احتمالا برای رئیست، دوستانت و همسرت نقش بازی میکنی و نشون میده اونا افراد متناسب و همخوان با تو نیستن و شاید نیاز باشه افراد دیگه‌ای رو جایگزینشون کنی. یا اگر با نمایاندن خود واقعیت به دنیا، احساس ناامنی میکنی، احتمالا به خاطر اینه که احساس شکست خورده بودن، دوست داشتنی نبودن یا بی‌ارزش بودن میکنی. در این صورت شاید وقتش رسیده باشه که دنبال یک روانشناس مناسب بگردی که بتونی بهش اعتماد کنی.


4⃣ از همه مهمتر، آیا زمانی که به تنهایی سپری میشه، باعث میشه که از زندگی ِ شاد و سرشار، دور بمونی؟

اگر تمایل شدید به ایزوله موندن، راهی برای فرار از دنیا باشه، تنهاییت میتونه مساله‌دار باشه. اما اگه زمانی که با خودت تنها هستی، خوشحالی، چون داری تجدید نیرو میکنی یا در یک پروژه انفرادی غرق شدی یا فقط داری از بودن با خودت لذت میبری، در رو ببیند و کاری که دوست داری رو بکن.
بسته به شخص و شرایط، زمانی که به تنهایی گذرونده میشه میتونه نشاط بخش یا طاقت فرسا باشه. مهمه که ما آگاه باشیم که کدوم شرایط رو داریم تجربه میکنیم..

📚منبع:
https://goo.gl/35R7H7
🍁 ترس همانند دیگر هیجانات تا هنگامی که رو به محیط و یک هشدار دهنده در مورد خطرات واقعی محیط باشد، میتواند کارا و سازگار باشد.

🔰 اما اگر بعلت افکار درونی و یا ترس از درگیر شدن در هیجانات عمیق تر همانند ترس از خجالت زده شدن از ناکامی باشد میتوانند ناکارا ؛ انسداد کننده و مخرب گردد.
به هرحال هیجانات تا زمانی مفید هستند که رو به بیرون و درجهت پاسخ به وقایع حقیقی بیرونی باشند و نه در پاسخ به احساسات درونی و یا افکار.
🍁 مفاهیمی مثل آگاهی با گذشت زمان، پیشرفت جوامع و تغییراتی که در سبک زندگی بشر به وجود می‌آیند، تغییر می‌کند. امروز یکی از فاکتورهای مهم برای اینکه فردی را در دنیا فرهیخته و آگاه بدانیم، این است که به خودآگاهی برسد و توانایی ایجاد تغییر درونی و ظرفیت سازگاری با تغییرات بیرونی را در خود ایجاد کرده باشد.
.
💠 دانش به تنهایی نمی‌تواند موجب رشد فردی انسان‌ها شود. بلکه مهارت آموختن و چگونه تغییر کردن است که امروزه به عنوان مهارت‌هایی برای داشتن زندگی با کیفیت و رسیدن به اهداف و خواسته‌هایی که در زندگی داریم، می‌تواند به انسان‌ها کمک کند.
.
✳️ به نظر شما چه فاکتورهایی برای رشد فردی در دنیای امروز کارآمدتره؟

#روانشناسی_مثبت #رشد_شخصی
HTML Embed Code:
2024/03/28 07:30:59
Back to Top