Channel: آوات
Wild Is the Wind
Nina Simone
مثل برگی که به درخت چسبیده
به من بچسب
زیرا ما مخلوقات بادیم
و باد رامنشدنیست
به من بچسب
زیرا ما مخلوقات بادیم
و باد رامنشدنیست
«با چندتا از دوستانت، تقریباً مست، زیر نورِ ماهِ کامل نشستهای و به خودت میگویی من چه خوشوقتم. داستانِ چنین شبی را نمیتوان روایت کرد... فقط بعدها به خودت میگویی عجب شبی بود..» بعضی لحظهها روایتناپذیرند.
آنتونی بوردین
آنتونی بوردین
دوست داشتم زیر شاخههای یک درخت بنشینم و بگذارم صدای تو در یک خیابانِ شلوغ و پرسروصدا، صدای هر چیز دیگری را محو کند. آن موقع میتوانستم بدون اینکه کاری کنم لذت شنیدن حرفهای تو را با تمام توان در عمق استخوانهایم جا بدهم.
بغلم کردی و بعد صداهایی که سالها در من هرگز کلمههایشان را پیدا نکرده بودند، بغل تو را پیدا کردند
فحش به اولین صبح بعد از پایان خوشی و مرخصی..
فحش به کارمندی
فحش به همهی روزهای کارمندی
فحش به کارمندی
فحش به همهی روزهای کارمندی
آقای رانندهی امشب من از راه آهن تا خونه،
شما باید با این پلی لیست زیبات دوست من میبودی
شما باید با این پلی لیست زیبات دوست من میبودی
به خاطرِ کودکانی که هنوز خودمان هستیم پایان افسانهها خوش است.
اینجا نیز پایانِ دیگری نمیتواند داشته باشد. باران بند میآید، موجها آرام میگیرند، در آسمانِ روشن ابرها کنار میروند و باز هم مثل ابرهایی خواهند بود که برازندهی آدمهایند..
شیمبورسکای عزیزم
اینجا نیز پایانِ دیگری نمیتواند داشته باشد. باران بند میآید، موجها آرام میگیرند، در آسمانِ روشن ابرها کنار میروند و باز هم مثل ابرهایی خواهند بود که برازندهی آدمهایند..
شیمبورسکای عزیزم
من میام ببینمت روشن شم نازی جون.
چون دیدنت برام عین پیدا کردن سر طنابه وسط گم شدنای ترسناک تو همین ادامه دادنای زندگی.. عین خوردن یه لیوان چایی ساده وسط هال خونهات
چون دیدنت برام عین پیدا کردن سر طنابه وسط گم شدنای ترسناک تو همین ادامه دادنای زندگی.. عین خوردن یه لیوان چایی ساده وسط هال خونهات
Forwarded from آبانـــــــــ
هزینه کردم و برای محبوبه سی ثانیه شمع روشن کردم ورودشو باشکوه کنم. متاسفانه توی اون تایم خودشو نرسوند و ایشالا به ته مههای عود میرسه.
دور میدون ایستاده بودم، عینِ درخت ساعت دوازده، سایه بر خود
تا رسیدم خونهی دوست، ته مههای عود با شام
تا رسیدم خونهی دوست، ته مههای عود با شام
این دیوانگی، این خواستن میدانید؟
مرا زخمی کرد. مرا زخمی کرد. مرا زخمی کرد..
اما هرگز نکُشت
مرا زخمی کرد. مرا زخمی کرد. مرا زخمی کرد..
اما هرگز نکُشت
تو بذار اونی که قراره دنیایِ در حال سقوط تورو ببینه من باشم. تو چشماتو ببند. تو فقط تا اونجایی رو ببین که دستهاتو من گرفته باشم
HTML Embed Code: