TG Telegram Group Link
Channel: اسلاوی ژیژک | Slavoj Zizek
Back to Bottom
Forwarded from Slavoj Zizek | اسلاوی ژیژک
نام اثر: ما و مانیفست کمونیست
نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم: امیررضا گلابی
انتشارات: نی

بریده ای از مقدمه ی مترجم:
«کمونیسم از منظر ژیژک عبارت است از تاکید بر حفاظت از منفعت و خیر مشترک یا جمعی و جلوگیری از خصوصی شدن عرصه هایی که به عقیده ژیژک برای بقای بشریت لاجرم باید به صورت عمومی باقی بمانند.از نظر او سرمایه داری تهدیدی است برای این عرصه ها که به صورت خلاصه می توان آن ها را چنین برشمرد: امور مشترک فرهنگی،امور مشترک طبیعت بیرونی یا همان محیط زیست،امور مشترک طبیعت درونی یا همان خصوصیات بیوژنتیک انسانی.»

توضیح ضروری: این کتاب پیش تر با نام اهمیت مانیفست کمونیست با ترجمه ی سینا خامی توسط نشر سیب سرخ منتشر شده است
اسلاوی ژیژک
در جایی از مصاحبه اش با مایک بولاژفسکی می گوید:
«نمی‌خواهم با من با احترام برخورد شود
چون فکر می‌کنم همیشه یک نوع پرخاش در احترام نهفته است
دست‌کم در جهان من
-البته شاید من در جهان اشتباهی زندگی می‌کنم-
این نوع احترام همیشه با نوعی ظرافت گویای این است که
شما کار آن طرف را اصلاً جدی نمی‌گیرید
نمی‌خواهم به عنوان یک فرد به من احترام بگذارند
برای من مهم نیست که من را چطور صدا می‌کنید
اسلاوی یا روانی،یا هر چیز دیگری
من می‌خواهم روی آثارم تمرکز کنید»
مسئله ی جدی و همیشگی همینست که
به محض اینکه اندیشه ای فرد را آزار می دهد
او دست به دامان زندگی شخصی نویسنده اش می شود
تا او را از مقامی که خودش به او بخشیده پایین بکشد
و وجودش را به شوخی بگیرد
تا بتواند از شر ایده هایی که مطرح کرده بگریزد
باید بر این دست هذیان های ناشی از مطالعه چیره شد
تا بتوان متون را به دقت بررسی کرد
«هیچ متنی مطلق نیست» و قرار نیست تمامش را بپذیرید
پس نویسندگان را رها کنید و یقه ی متون را بچسبید
#شهروز_مرکباتی_لنگرودی
Forwarded from Slavoj Zizek | اسلاوی ژیژک
نام اثر: دیدار در سامرا
کاربردی جدید برای برخی لطیفه‌های قدیمی
نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم:‌ امیررضا گلابی
نشر از: روزنامه شرق

«غلامی که در بازار بغداد در حال انجام وظایفش بود مرگ را ملاقات می‌کند؛ترسان از نگاه مرگ،به خانه و نزد اربابش بازمی‌گردد و از او می‌خواهد اسبی به او بدهد تا تمام روز به سمت سامرا بتازد،جایی که مرگ در غروب آن روز نتواند او را بیابد.ارباب که آدم خوبی بوده نه‌تنها به غلامش یک اسب می‌دهد؛بلکه خودش به بازار می‌رود و سراغ مرگ را می‌گیرد و از او به خاطر ترساندن غلام وفادارش گلایه می‌کند.مرگ پاسخ می‌دهد: «اما قصد من ترساندن غلامت نبود.صرفا از اینکه او را در بازار اینجا دیدم غافلگیر شدم چون وقت ملاقاتم با او امشب در سامرا بود...».شاید پیام این حکایت این باشد که گریزی از مرگ نیست،و تلاش برای خلاص‌شدن از بند آن تنها باعث سفت‌ترشدن گره‌هایش می‌شود،اما شاید هم ماجرا کاملا عکس این باشد،یعنی تنها با پذیرش لاجرم‌بودن تقدیر است که می‌توان از چنگال آن خلاص شد.»
Forwarded from Slavoj Zizek | اسلاوی ژیژک
Zizek dar Samera.PDF
101 KB
نام مقاله: دیدار در سامرا
کاربردی جدید
برای برخی لطیفه‌های قدیمی
نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم:‌ امیررضا گلابی
نشر از: روزنامه شرق

@SlavojZizekP
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#اسلاوی_ژیژک از نقد کاپیتالیسم و اهمیت تفسیر دوباره‌ی جهان میگوید

نشر از #باشگاه_اندیشه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اسلاوی_ژیژک از سلطه‌ی سرمایه داری جهانی و غیبت چپ بازابداع شده میگوید

ترجمه و انتشار از #حداقل_کلانشهر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیو-مقاله: با ژیژک در سینما
تحلیل تخیل زنانه در «چشمان بازِ بسته» استنلی کوبریک
ترجمه شده و زیرنویس در مجله فرهنگی هنری پتریکور
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بیرون آمدن از #ایدئولوژی هزینه دارد، آزار دهنده است، چرا که تجربه ای دردناک است....
#حقیقت می تواند دردناک باشد....
#آزادی درد دارد..

تحلیلی از #ژیژک بر فیلم «آنها زندگی می کنند»
@pettrichor(منبع)
@lookingawry
@SlavojZizekP
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#اسلاوی_ژیژک امر واقع لکانی را تعریف میکند

ترجمه از حسین متقی
انتشار از #حداقل_کلانشهر
نام اثر: از نیهیلیسم غیرسیاسی تا چپ نو یا چرا ترامپ جوکر نیست؟
نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم: مجله فرهنگی هنری پتریکور

بریده ای از متن:
«فرضیه من این است که هرکسی باید از نقطه ی صفر خودویرانگرانه ای که جوکر نماینده ی آن است عبور کند و آن را نه در عمل بلکه به عنوان یک تهدید یا یک امر محتمل تجربه کند.تنها از این طریق است که می شود خود را از مختصات تعیین شده توسط سیستم موجود رها کرد و چشم اندازی واقعاً جدید متصور شد.جایگاهی که جوکر در آن ایستاده یک کوچه ی بن بست و یک راه بی برگشت است.وضعیتی سترون و زائد؛اما تناقض مسئله اینجاست که هرکسی باید از این مرحله بگذرد تا ماهیت زائد آن را درک کند.هیچ مسیر مستقیمی برای رسیدن از فلاکت فعلی به یک برتری سازنده وجود ندارد...»
@SlavojZizekP
Zizek_Joker.pdf
3 MB
نام مقاله: از نیهیلیسم غیرسیاسی تا چپ نو یا چرا ترامپ جوکر نیست؟
نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم: مجله فرهنگی هنری پتریکور

@SlavojZizekP
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اسلاوی_ژیژک تحلیل کوتاه خود را از فیلم جوکر ساخته‌ی تاد فیلیپس ارائه می‌دهد

💭 «می‌دونی از چی این فیلم جوکر خوشم اومد؟ اینکه تمام فیگورهای اقتدار، به شکلی ریاکارانه دوست دارن نشون بدن که توی جمع عمومی یه چیز هستن ولی توی جمع خصوصی همه آدم‌های خونگرمی هستن. جوکر اینجا فقط ماسکِ خودشه. هیچی پس ماسکش نیست. خبری از آدم خون‌گرم و فلان و فلان نیست این برای من لحظهٔ روشن شدن حقیقته. تمام رهبران تمامیت‌خواه جهان؛ آدمایی مثل استالین یا هیتلر خلاف این جریان بازی می‌کردن. می‌گن ما این کارای بی‌رحمانه رو روی زمین به خاطر هدفی بزرگ انجام می‌دیم ولی تو عالم خصوصی خودمون از گربه و بچه‌های کوچیک و فلان خوشمون میاد من آدم خوبی هستم و فلان. نه... خبری از انسان خون‌گرم درون اونا نیست. یکی از گفته‌های چندفرهنگیِ احمقانه اینه که می‌گن دشمن فردیه که ما آمادهٔ شنیدن داستان و روایتش نیستیم. این یعنی هیتلر دشمن ماست چون آمادهٔ شنیدن داستانش نیستیم...»

نشر از #حداقل_کلانشهر
نام اثر: وی مثل وندتا
قسمت دوم
نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم: پژمان برخورداری
نشر از: ارغنون

بریده ای از مقاله:
«ترجیح می دهم که بدبین باشم
انتظار چیز خاصی را نداشته باشم
و با شگفتی تمام اینجا و آنجا سرک خواهم زد
(زیرا امور بعضاً آنطوری که باید و شاید خیلی هم بد نیستند)
در حالی که خوش بینان امیدهایشان را واهی دیده
و همواره دچار یاس خواهند شد»
@SlavojZizekP
اسلاوی ژیژک | Slavoj Zizek
نام اثر: وی مثل وندتا قسمت دوم نویسنده: اسلاوی ژیژک مترجم: پژمان برخورداری نشر از: ارغنون بریده ای از مقاله: «ترجیح می دهم که بدبین باشم انتظار چیز خاصی را نداشته باشم و با شگفتی تمام اینجا و آنجا سرک خواهم زد (زیرا امور بعضاً آنطوری که باید و شاید خیلی هم…
▪️وی مثل وندتا
▪️ اسلاوی ژیژک
▪️ترجمه: پژمان برخورداری

در اظهارنظری جالب دربارەی رمان وجدان زنو اثر ایتالو اسوو، آلنکا زوپانچیچ ماتریکسی نظام‌مند را در مورد روابط بین تکرار و پایان به‌کار میگیرد. مبحث اصلی، ارجاع نادرست بە آزادی انتخاب در جایی است کە (اگر نمونەی سیگار کشیدن را در نظر داشتە باشیم.) آگاهی من از اینکە هر زمان میتوانم سیگار کشیدن را متوقف کنم، در واقع تضمینی بر این قضیە است کە هیچوقت آن را (ترک کردن سیگار) انجام نخواهم داد. امکان توقف سیگار کشیدن چیزی است کە تغییر واقعی را مسدود میکند، و در واقع این مجوز را صادر میکند کە سیگار کشیدن مداوم را بدون عذاب وجدان ادامە دهم، بەگونەای کە پایان سیگار کشیدن امری هموارە حاضر، و بە مثابە منبع تداوم آن باشد. (همانگونە کە زوپانچیچ با نکته‌سنجی اشارە میکند، ما تنها باید موقعیتی را تصور کنیم کە در آن سوژە تحت نوسان دستور زیر قرار میگیرد: میتوانی سیگار بکشی یا نە، اما به‌محض اینکە سیگار کشیدن را شروع کردی، انتخاب دیگری نداشتە و اجازەی ترک آن را نداری، عدەی محدودی از افراد، تحت چنین شرایطی سیگار کشیدن را انتخاب میکنند)
هنگامی کە فریبکاری این بهانەی بی‌پایان را تحمل‌پذیر نیافتیم، گام بعدی واژگون‌سازی درون ماندگار چنین وضعیتی است: تصمیم بر سیگار کشیدن دارم و اعلام میکنم کە این آخرین سیگار زندگی‌ام خواهد بود، پس، از کشیدن آن با مازادی خاص و در نتیجەی آگاهی از آخرین سیگار بودن آن، لذت میبرم ...و این کار را بارها و بارها انجام میدهم، به‌صورت بی‌پایانی، پایان را تکرار خواهم کرد، آخرین سیگار. مشکل چنین راەحلی این است کە تنها زمانی به‌کار می‌آید (یا لذت مازاد زمانی تولید میشود کە) هرباری کە اعلام میکنم این آخرین سیگار من خواهد بود، با صداقت تمام باور دارم این آخرین سیگار من خواهد بود، در این صورت این استراتژی هم بە شکست می‌انجامد. در رمان اسوو، گام بعدی این است کە، روانکاوِ سوژە (کسی کە تا بە حال سعی داشتە زنو را متقاعد کند کە سیگار کشیدن برای سلامت جسم و روانش مضر است) استراتژی‌اش را تغییر میدهد و اعلام میکند زنو هرچە میخواهد سیگار بکشد، زیرا سلامت واقعا مسئلە [اصلی] نیست، تنها امر آسیب‌شناختی وسواس زنو بە سیگار کشیدن و اشتیاق وی بە ترک آن است .
@SlavojZizekP
وی مثل وندتا.pdf
1 MB
▪️وی مثل وندتا : قسمت 2
▪️ اسلاوی ژیژک
▪️ترجمه: پژمان برخورداری
@SlavojZizekP
نام اثر: «برند» چیست؟
نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم : امیررضا گلابی
نشر از #ارغنون

بریده‌ای از مقاله؛


امروزه ما کالاها را نه برای فایده‌شان می‌خریم و نه برای شأن نمادین‌شان. ما آنها را برای تجربه‌ای که عرضه می‌کنند می‌خریم؛ ما آنها را مصرف می‌کنیم تا زندگی‌هایمان را معنادار کنیم. مصرف‌کردن باید کیفیت زندگی را حفظ کند. زمان مصرف باید «زمان کیفی» باشد -نه نوعی زمان از‌خود‌بیگانگی، نه نوعی زمان تقلید الگوهایی که از سوی جامعه بر ما تحمیل شده و ترس از اینکه نتوانیم چشم‌وهم‌چشمی کنیم.

@SlavojZizekP
@organonchannel
«برند» چیست؟.pdf
637.9 KB
▪️«برند» چیست؟
▪️اسلاوی ژیژک
▪️ترجمه:امیررضا گلابی

@SlavojZizekP
@organonchannel
نام اثر: اول تراژدی،بعد کمدی!
نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم: شروین مقیمی
نشر از #ارغنون

متن پیشِ‌­رو سخنرانیِ ژیژک در ۲۴ نوامبر ۲۰۰۹ در «انجمن سلطنتی برای تشویق هنر، تولید، و بازرگانی» در لندن است. او کتابی نیز به همین عنوان دارد که در آن به بحران اقتصادیِ سال ۲۰۰۷ پرداخته است.
—----------------------
می‌خواهم خط فکریِ ساده‌ای را در خصوص یک نکته دنبال کنم؛ چرا خصیصۀ فردیِ نیکوکاری از بین رفته و آدم خوب پیدا نمی­‌شود، اما همین خصیصه تبدیل به مؤلفۀ اصلیِ اقتصاد ما شده است؟
می­‌خواهم بحث را با آیندۀ به‌اصطلاح° «سرمایه‌داریِ فرهنگی» شروع کنم که فرم امروزۀ سرمایه‌داری است و بعد بگویم که چطور این اصطلاح را در معنایی محدودتر می‌توان برای اقتصاد به‌کار برد. در ادامه هر جا از گذشته یاد می‌کنم منظورم دقیقاً پیش از ۱۹۶۸ است؛ سالی که سرمایه‌داری به همان چیزی بدل شد که آن را سرمایه‌داری فرهنگی می‌خوانیم و دغدغۀ پست‌مدرنیستیِ محیط زیست و خیلی چیزهای دیگری که می‌دانید پا گرفت.

@SlavojZizekP
@organonchannel
اول تراژدی، بعد کمدی.pdf
1011.3 KB
▪️اول تراژدی،بعد کمدی!
▪️اسلاوی ژیژک
▪️ترجمه: شروین مقیمی

@SlavojZizekP
@organonchannel
نام مقاله: چگونه می‌توان از نو آغاز کرد؟
نویسنده: اسلاوی ژیژک
ترجمه: امیررضا گلابی
نشر از #ارغنون
HTML Embed Code:
2024/04/28 08:02:30
Back to Top