TG Telegram Group Link
Channel: علم و معنویت - شواهد علمی زندگی پس از مرگ
Back to Bottom
در آنجا فقط عشق بود؛ هیچ چیزی جز عشق نبود. عشقی گرم، عشقی فراگیر، عشقی گران‌بها که گسترده می‌شد، در آغوش می‌کشید، می‌پذیرفت، پرورش می‌داد و با آغوشی باز و بزرگ از عشق تو را دربرمی‌گرفت.
وجودم گسترده شد. من می‌دانستم که در حضور خدا هستم.
من عشق خدا را در روح بی‌نقص خودم تنفس کردم.


⭐️ تجربه‌گر نزدیک به مرگ «بابی کِی»
▪️ (منبع)


🆔@near_death
من توسط عشقی احاطه شده بودم که بی‌قید و شرط و بی‌پایان بود و این عشق منشاء همه چیز بود؛ گویی تار و پود همه چیز است و همه چیز از آن ساخته شده است. این عشق کاملا مرا فرا گرفت و در آغوش کشید.


⭐️ یک تجربه‌گر نزدیک به مرگ از ترکیه؛ «آلیس یو»
▪️ (منبع)



🆔@near_death
احساس کردم که ما همگی از «عشق» ساخته شده‌ایم و احتمالا هدفمان این است که این عشق بی‌قید و شرط را ابراز کنیم.


⭐️ تجربه‌گر نزدیک به مرگ «اِرین کِی»
▪️ (منبع)



🆔@near_death
«عشق»، بدون هیچ شکی، بنیان همه چیز است. منظورم یک عشق انتزاعی یا عشقی که درک کردنش دشوار باشد نیست، بلکه منظورم همان عشقی است که در زندگی روزمره می‌شناسیم؛ عشقی که هنگام نگاه کردن به همسر، فرزندان و یا حتی حیواناتمان احساس می‌کنیم. این عشق، در خالص‌ترین و قدرتمندترین شکل خود، نه حسادت می‌ورزد و نه خودخواه است، بلکه بی قید و شرط است.


⭐️ «دکتر ایبن الکساندر» تجربه‌گر نزدیک به مرگ
▪️منبع



🆔@near_death
سال نوتون مبارک دوستان💚

همواره در پناه خدا در آرامش باشید
تجربه‌ی «محمد زمانی قلعه» و نکات فوق‌العاده‌اش


تجربه‌ی آقای «محمد زمانی قلعه» معروف‌ترین تجربه‌ی نزدیک به مرگ ایرانی‌ه. من قبلا به تاریخ وقوع این تجربه دقت نکرده بودم، اما امروز حین گفتگو با یکی از دوستان متوجه شدم این تجربه در سال «1355» شمسی (حدودا 1976 میلادی) اتفاق افتاده! یعنی در زمانی که جامعه‌ی ایران با پدیده‌ی تجربه‌ی نزدیک به مرگ بیگانه بوده و حتی کشورهای انگلیسی زبان هم به تازگی داشتن با این پدیده آشنا می‌شدن. (توجه کنید کتاب ریموند مودی، تازه سال 1975 میلادی منتشر شده بود!)

اما با این حال، تجربه‌ی آقای زمانی قلعه دقیقا مشابه تجربه‌های نزدیک به مرگ عمیق کشورهای دیگه و منابع معنوی دیگه مثل هیپنوتیزم اِل‎‌بی‌اِل‌ه! و ما مواردی رو در این تجربه می‌بینیم که جزو فرهنگ ایرانی و عقاید رایج جامعه‌ی ایران نبوده (بلکه اصلا در اون زمان آشناییتی هم با این موارد در ایران وجود نداشته)

به این موارد در تجربه‌ی آقای زمانی قلعه توجه کنید:

▪️ ملاقات با روح راهنما و درک این موضوع که روح راهنما در تمام لحظات زندگی همراهش بوده و عشقی عمیق و نامشروط بینشون جریان داره.

▪️ عدم وجود قضاوت و مجازات در اون جهان: اینکه این خودش هست که خودش و اعمالش رو مورد بررسی قرار میده.

▪️ مرور زندگی عمیق و تمام و کمال: آقای زمانی قلعه میگه من تمام لحظات زندگیم رو دوباره تجربه کردم و حتی آثار اعمالم رو هم مشاهده کردم.

▪️ اشاره به وجود اشباح: ارواحی که به دلیل وابستگی‌های مادی یا اعمال بسیار بد، نمیتونن سطح زمین رو ترک کنن و به بالا برن و در سطح زمین گیر افتادن! (اگرچه تجربه‌ی رویت اشباح در سراسر دنیا وجود داره، اما وجود اشباح جزو اعتقادات رایج ایرانیان نبوده)

▪️ «خانه» نامیدن «عالم ارواح»: آقای زمانی میگن: «من به مکانی نورانی و دلنشین رفتم که احساس کردم خانه و وطن حقیقی من است و من به طور کامل به آن جا تعلق دارم و زندگی من در دنیا مانند تبعید یک نفر به جزیره ای دورافتاده و ناسازگار است.»

▪️ گذر از یک تونل تاریک، حضور نوری سرشار از عشق در انتهای تونل، ارتباط تله‌پاتیک با راهنما، درک احساسات و ذهن‌خوانی افراد و ...

هیچکدوم از موارد بالا جزو اعتقادات فرهنگی نیستن، اما همه‌ی این موارد بالا جزو موارد پرتکرار در تجارب نزدیک به مرگ عمیق سراسر دنیا و منابع معنوی دیگه هستن.

آقای زمانی در قسمت دیگه‌ای از روایتشون این مطلب رو میگن که ابتدائا فکر کردن راهنماشون امام زمان یا حضرت علی یا پیامبر هست؛ اما بعدا متوجه شدن که این روح راهنماشون بوده و همه‌ی ما هم روح راهنمایی داریم که بعد از مرگ (در سفر بازگشت به خانه) ما رو راهنمایی و کمک میکنن. این دقیقا مطلبی هست که دکتر مایکل نیوتن در مورد برخورد سوژه‌هاش با روح راهنما می‌گه. دکتر نیوتن در چند جای مختلف گفته که خیلی وقتها سوژه‌ها ابتدائا فکر میکنن یک شخصیت مذهبی به استقبالشون اومده، اما با گذر زمان متوجه میشن، اون روح راهنماشون هست.


نتیجه؟

اشتراکات تجربه‌های نزدیک به مرگ مشابه (مثل تجربه‌ی محمد زمانی قلعه، آنیتا مورجانی، ایبن الکساندر و ...) در سراسر جهان که کمتر تحت تاثیر فرهنگ‌هائن، علاوه بر اینکه مدرک دیگه‌ای در تایید حیات پس از مرگ هستن، می‌تونن منبع قابل توجهی در شناخت دیگرسو هم باشن.

من به این ایده فکر می‌کنم که به نظر می‌رسه تجربه‌ی نزدیک به مرگ، ایجادکننده‌ی وضعیتی هست که افراد «می‌تونن» از عالم ارواح بازدید کنن؛ اما اینکه مشاهدات اونها تا چه حد دقیقه و تا چه حد مشاهدات و خاطراتشون از اون مشاهدات تحت تاثیر ذهنیت و عوامل دیگه قرار می‌گیره، می‌تونه به شرایط مختلف روحی و حتی جسمانی بستگی داشته باشه. چه بسیار افرادی که در وضعیت تجربه‌ی نزدیک به مرگ قرار گرفتن، اما هیچ تجربه و هیچ خاطره‌ای رو به یاد نمیارن (اکثر افرادی که دچار ایست قلبی شدن و احیاء شدن جزو این دسته هستن!)

پیشنهاد من اینه که به تجارب نزدیک به مرگ مشابه و همینطور منابع مختلف معنوی و شواهد دیگه‌ی حیات پس از مرگ، توجه بیشتری داشته باشیم. با این حال، از نظر من هر تجربه‌ی نزدیک به مرگی، زیبایی و درس‌های آموزنده‌ی خودش رو داره.

(تجربه‌ی آقای محمد زمانی قلعه رو می‌تونید «از اینجا» در سایت در آغوش نور مطالعه کنید یا بشنوید)


✍️ احمد بهزادی


🆔@near_death
دوستان اگر تجربه‌ی نزدیک به مرگ یا هر تجربه‌ی معنوی دیگه‌ای داشتید، در صورت تمایل می‌تونید از طریق آی‌دی تلگرم زیر با من به اشتراکشون بذارید:

@Ahmad_Behzadi_74

ضمنا من خیلی وقته در اینستاگرام فعالیت نمی‌کنم.
علم و معنویت - شواهد علمی زندگی پس از مرگ
قطعا این مطلب من کامل نیست و جزئیات بیشتری می‌تونه داشته باشه.
مثلا یکی از موارد مرتبط با «تجربه‌گر» که می‌تونه روی محتوای تجربه اثر بذاره، ممکنه «شرایط جسمانی» باشه.
امیدوارم بتونم در آینده در این باره هم مطلبی بنویسم.



🆔@near_death
علم و معنویت - شواهد علمی زندگی پس از مرگ
این قسمتی از مقاله‌ی تحقیق «AWARE II» هست👆

همونطور که می‌بینید، تجربه‌های مرتبط با ایست قلبی رو به چهار گروه تقسیم کرده که گروه اول «تجارب نزدیک به مرگ» (یا به تعبیر خود مقاله: «خاطره‌ی تجربه‌ی مرگ») و گروه آخر «رویاها و تجارب رویاگونه» هست.

توی تحقیق قبلی (AWARE) یه عنوان کلی «تجربه‌های غیرِ NDE» گذاشته بودن که هم شامل تجارب رویاگونه می‌شد و هم موارد دیگه. حتی تجربه‌هایی که برخی از عناصر تجارب نزدیک به مرگ رو داشتن ولی از مقیاس گریسون نمره‌ی کافی دریافت نکرده بودن هم جزو این دسته قرار داده بودن!
(که کار دقیقی به نظر نمیومد)



🆔@near_death
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تجارب نزدیک به مرگ و جهان پس از مرگ


وقتی تجارب نزدیک به مرگ متنوع و مختلف هستند، ما چطور می‌تونیم به این تجربه‌ها به عنوان منبعی برای شناخت جهان پس از مرگ نگاه کنیم؟

من قبلا در مطلبی با عنوان «تجربه‌ی محمد زمانی قلعه و نکات فوق‌العاده‌اش»، توضیح دادم که تجربه‌های نزدیک به مرگی در سراسر جهان وجود دارند که فارغ از فرهنگ و عقاید تجربه‌گر، پیام‌ها و عناصر یکسان و مشابهی رو توصیف می‌کنند. پیام‌هایی مثل اهمیت عشق، عدمِ وجود قضاوت در اون جهان و اینکه خانه‌ی حقیقی ما اون جهان هست و مجددا دوستان و عزیزانمون رو در اونجا ملاقات می‌کنیم؛ و همینطور عناصر یکسانی مثل ملاقات با روح راهنما، ملاقات با نوری سرشار از عشق و آرامش، مرور معنادار و عمیق زندگی، و ... . این نوع توصیفات رو که در بسیاری از تجربه‌های نزدیک به مرگ می‌بینیم، نه تنها تحت تاثیر ذهنیت تجربه‌گر نیستند، بلکه در بسیاری از موارد ممکنه حتی با عقاید تجربه‌گر هم مغایرت داشته باشن.

باید به این نکته هم اشاره کنم که این توصیفات مشابه از جهان ارواح، فقط در تجارب نزدیک به مرگ گزارش نشدن، بلکه در منابع معنوی-تجربی دیگه مثل ارتباطات پس از مرگ، ارتباطات مدیومی، خاطرات پیش از تولد، هیپنوتیزم ال‌بی‌ال، تجربه‌های معنوی و ... هم به کرات دیده می‌شن.

از طرف دیگه، تجربه‌های نزدیک به مرگی وجود دارن که پیام‌ها و توصیفاتی متفاوتی رو گزارش می‌دن. من مطلبی با عنوان «دلیل تنوع در تجارب نزدیک به مرگ» نوشتم و اونجا دلائل این مسئله رو بنا به نظر خودم مطرح کردم. خلاصه‌ی حرفم این بود که بخشی از این تفاوت‌ها ناشی از تاثیر ذهنیت و شرایط تجربه‌گره و بخشی دیگه هم ناشی از طرح عالم ارواح (راهنمایان روحی و ...) برای آموزش‌های خاص به هر تجربه‌گر هست. مثلا ممکنه طرح عالم ارواح این باشه که تجربه‌گری تفکر یا اعتقاد خاصی داشته باشه؛ چون این اعتقاد برای مسیر و درس معنوی خاص اون تجربه‌گر مناسبه.

🔻 اما مخلص کلام!

راه حل من برای استفاده از تجارب نزدیک به مرگ اینه که اون تجربه‌های مشابهی که در سراسر جهان گزارش شدن و با منابع روحی دیگه مطابقت دارن رو مبنا قرار بدیم. یا به عبارت بهتر، اون پیام‌ها و توصیفات مشترک رو معیار قرار بدیم و بر اساس اونها، تجربه‌های مختلف رو بسنجیم و ازشون برای شناخت بیشتر جهان پس از مرگ استفاده کنیم.

به این مسئله توجه کنید که بعضی از تجربه‌های نزدیک به مرگ ممکنه برخی از این عناصر مشترک رو داشته باشن، اما در عین حال شامل عناصر متفاوتی هم بشن. این عناصر متفاوت (همونطور که گفتم) ممکنه ناشی از تاثیر ذهنیت و شرایط خود تجربه‌گر باشن یا ناشی از طرحِ عالم ارواح. پس لازم نیست به محض دیدن توصیفات متفاوت، یک تجربه رو به طور کامل کنار بذاریم؛ بلکه می‌تونیم با مبنا قرار دادن عناصر مشترک، از همه‌ی تجربه‌ها استفاده کنیم. و من معتقدم همه‌ی تجربه‌های نزدیک به مرگ قابل استفاده هستن.

این دیدگاه منه و واضحه که امکان طرح توضیحات دیگه‌ای هم وجود داره.

✍️ احمد بهزادی



🆔@near_death
HTML Embed Code:
2025/04/16 07:14:19
Back to Top