🔰 با مرگ هر زبان، جهان چه چیزی را از دست میدهد؟
بخش اول
کافی است یک لحظه به این موضوع فکر کنیم که با انقراض و ازبینرفتن یک زبان، یعنی وقتی که یک زبان، دیگر توسط هیچ کسی صحبت نشود و یا تنها توسط عدهای بسیار اندک صحبت شود، انبوهی از واژهها، اصطلاحات، داستانها، ترانهها و آوازها و بهطور کلی یک جریان تاریخی چندصد ساله و گاهی چندهزار سالهی زیست فکری، فرهنگی، ادبی و اجتماعی که همگی در ارتباط تنگاتنگ با آن زبان و لحن و الفاظ و واژههای آن است، محو میشود. و این داستانی است که سالانه، ماهانه و حتی روزانه در مورد برخی زبانهای جهان اتفاق میافتد.
همانگونه که در مطلب قبلیام نوشتم، طبق آمار سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، بسیاری از زبانهای جهان در معرض آسیب و انقراض هستند و با نگاهی به پیرامون خود، متوجه میشویم که برخی از این زبانها در مجاورت ما قرار دارند و چه بسا در طول زندگی مراوداتی نیز با متکلّمان این زبانها داشتهایم، داریم و یا خواهیم داشت.
طبق یک تخمین، حداقل 7000 زبان در دنیا وجود دارد که کمتر از 100 مورد از آنها به صورت رسمی و به عنوان زبانهای کلانشهری و سیستماتیک به کار گرفته میشوند و بیم آن است که تا پایان قرن بیست و یکم مابقی آنها از بین بروند. مهاجرت به مناطق مرکزی و امنتر و ادغام در جوامع بزرگتر، حوادث طبیعی و تغییر اقلیم، تاثیر زبانهای مجاور، سیاستهای حکومتها علیه برخی زبانها و غیره همگی ممکن است در مرگ یک زبان در طور تاریخ و یا هماکنون نقش داشته باشند. مرگ و انقراض زبانها در طول تاریخ امری کاملاً طبیعی بوده است، با این تفاوت که در طول تاریخ، با وجود مرگ برخی از زبانها، زبانهای جدیدی نیز پدیدار و جایگزین میشدهاند و همیشه نوعی تعادل زبانی (linguistic equilibrium) وجود داشته است اما طبق نظر زبانشناسان، در 500 سال اخیر این تعادل از بین رفته است و دیگر، زبانهای جدیدی پدیدار نمیشوند.
با نگاهی به همین منطقهی خاورمیانه در مییابیم که در طول تاریخ خیلی از زبانها در این منطقه ناپدید شدهاند. یک نمونهی بارز از زبانهای منقرضشده، زبان قبطی در مصر است که در قرن هفتم میلادی از بین رفت. همچنین زبانهای آکادی، سومری و یا لاتین و سانسکریت را میتوان نام برد.
اگر از دیدگاه همهگیر جهانی به این موضوع بنگریم، ممکن است با خودمان بگوییم مگر چه اتفاقی افتاده است یا خواهد افتاد. همان افراد و نسلهای امروزی و آیندهی متکلّمان* زبانهایی که منقرض شدهاند و یا خواهند شد، امروزه با زبان یا زبانهایی که دارای متکلّمان به مراتب بیشتری هستند صحبت میکنند و از لحاظ زبان و طبیعتاً افکار و رفتار با گروه بسیار بزرگتری همرنگ و شبیه شدهاند و به جای جاریشدن و غوطه در چشمههای کوچک و نهرهای بیخروش دورافتاده و محلی، در رودهای خروشان و بزرگتری شناور میشوند و با جریانهای مشترک بزرگتری همسو میشوند.
البته که این به خودی خود جای ایراد نیست و بدیهیست که ما بخش بزرگی از دستاوردهای علمی و ارتباطی امروزه را، چه در سطح فردی و چه اجتماعی مدیون آشنایی با سایر زبانها و فرهنگها و به طور کلی جریان جهانی علم و فرهنگ و ادبیات در قالب زبانهای شناختهشده و پرکاربرد هستیم.
اما در دیدگاهی دیگر، هر زبان نوع فرهنگ و جهانبینی خاص بخشی از انسانها را نشان میدهد که با واژهها، اصطلاحات و آواهای خاص آن زبان در ارتباط است. علوم زیادی در قالب واژههای هر یک از این زبانها نهفته است؛ بسته به شرایط طبیعی و جغرافیایی محل سکونت متکلمان هر زبان، میتوان شناخت انواع گیاهان و خواص آنها، منابع آبی، نگرشهای معنوی، هنرها و اساطیر را نام برد.
با محو هر زبان بخشی از تنوع و چندگونگی انسانها و در مفهومی دیگر، بخشی از علم و ادبیات و مفاهیم فکری و میراث فرهنگی جهان از بین میرود.
گرچه امروزه در مورد برخی زبانها، با وجود کمرنگشدن و انقراض نسبی یا کلی آنها، منابعی جهت یادگیری آن و آشنایی با آن زبان برای دیگران تهیه شدهاند، اما بیشتر زبانهای در معرض انقراض از این شانس برخوردار نبوده و یا نیستند.
*برات قویاندام
👈 کرمانجیزان
🔹© @Kurmancizan
>>Click here to continue<<