TG Telegram Group & Channel
حداقلْ کلانشهر | United States America (US)
Create: Update:

🎯 در باب واژه‌ٔ «ناـ داستان»

🖊 مجتبی کبک‌کوهساری

▪️پیشوندِ non برای نفی آنچه بعدش می‌آید است؛ اگر جزئی‌تر و ریزبین‌تر شویم می‌بینیم جنس منفی‌کردنش همیشه یکسان نیست. پیشوند non گاهی «ضد» معنا می‌دهد و گاهی «غیر». به بیان دیگر، گاهی واژه‌ای سلبی می‌سازد و گاهی واژه‌ای ایجابی. مثلاً non-believer را ترجمه‌اش می‌کنیم به «بی‌اعتقاد» یا واژگان مشابه آن. داریم بر معتقد (believer) نبودنِ یک فرد تأکید می‌کنیم. این‌گونه نیست که بخواهیم «معتقدبودن»ش را سلب کنیم؛ داریم «معتقدنبودن»ش را نسبت می‌دهیم و برای او ایجابش می‌کنیم. داریم از صفتی حرف می‌زنیم که «ضدِ» صفت معتقد است. نمی‌گوییم این فرد «معتقد نیست»، بلکه می‌گوییم این فرد «بی‌اعتقاد» است. و این تأکید بر ضدیت با معتقدبودن اوست. اینجا بی‌اعتقاد واژه‌ای «خنثی نیست»، «منفی است». در ضدیتِ تمام با معتقدبودن است.

▫️زمانی که می‌گوییم non-human، داریم از موجودی حرف می‌زنیم که انسان نیست. نمی‌خواهیم بگوییم این موجود «ضدانسان» یا «ناانسان» یا «مخالف انسان» است؛ بلکه می‌گوییم این موجود «انسان نیست.» در حقیقت داریم «انسان‌بودن» را سلب می‌کنیم. وقتی در صف پادگان می‌گویند «تهرانی‌ها» این طرف بایستند و «غیرتهرانی»‌ها آن طرف، این «غیرتهرانی‌بودن» صفتی ایجابی نیست و این فرد در خارج از این محیط هیچ‌گاه در معرفی خود نمی‌گوید «یک غیرتهرانی‌ام»؛ می‌گوید «مشهدی‌ام» یا «اصفهانی‌ام.» اما در معرفی خود یا دیگران می‌گوییم «بی‌اعتقادم» یا «فلانی نادان است»؛ چون در این صفت‌ها جنسی از ایجاب وجود دارد. در کنار همان non-human که در بالا گفتیم، واژهٔ inhuman نیز در انگلیسی وجود دارد که معنایش غیرانسانی یا ضدانسانی است و برعکسِ non-human که صفتی سلبی است، inhuman صفت ایجابی است. به این دو جملهٔ به‌ظاهر شبیه به هم نگاه کنید:
1. اسب انسان نیست.
2. قلی انسان نیست.
به ترجمهٔ این دو جمله دقت کنید:
1. Horse is non-human.
2. Qoli is inhuman.

▪️وقتی داریم دربارهٔ آن اسب حرف می‌زنیم و می‌گوییم اسب non-human است، داریم «انسان‌بودن» را از این اسب سلب می‌کنیم، همین. داریم از موجودی حرف می‌زنیم که انسان نیست، موجود دیگری است. نمی‌گوییم این موجود «ضدانسان» یا «ناانسان» یا «مخالف انسان» است؛ بلکه می‌گوییم «انسان نیست.» و اسب از این حرف ناراحت نمی‌شود. این برای اسب فحش نیست. به اسب اگر بگویید انسان ناراحت خواهد شد، می‌گوید پدرت انسان است، فلان‌فلان‌شده. من باافتخار یک اسبم. من «غیرانسانم».
اما وقتی دربارهٔ قلی سخن می‌گوییم و می‌گوییم inhuman است، داریم «ضدانسانی‌بودن» را به او و رفتارش نسبت می‌دهیم. این صفت رذیله را داریم برایش ایجاب می‌کنیم. این مردک، قلی، ظاهراً انسان است و اندام و ظاهرش مانند همهٔ انسان‌هاست. اما چرا می‌گوییم انسان نیست؟ چون داریم به او فحش می‌دهیم. می‌گوییم او حیوان است مثلاً. لذا non-human یک واژهٔ «خنثی» است؛ ولی inhuman یک واژهٔ «منفی» است.

▫️وقتی می‌گوییم «اخراجی‌ها» فیلم نیست، منظورمان این نیست که مثلاً کتاب است یا موسیقی است، بلکه داریم به این فیلم (که می‌دانیم ظاهراً فیلم است)، فحش می‌دهیم. تنقیصش می‌کنیم. fiction و non-fiction به همین شکل است. non-fiction به‌معنای ضدِ fiction نیست؛ یعنی fiction نیست. یعنی داریم «fiction بودن» را سلب می‌کنیم، نه اینکه «non-fiction بودن» را ایجاب. به‌جای non-fiction بگذارید «غیرتهرانی» و همان داستان پادگان را تکرار کنید.

▪️در فارسی، عموماً «ناـ» برای معنای اول استفاده می‌شود و «غیرـ» برای معنای دوم. البته «عموماً»، نه «همیشه». یعنی «ناـ» صفت‌های ایجابی را می‌سازد و «غیرـ» سلبی‌ها را.
نا: ناپسند، نامرد، نابخرد، و...
غیر: غیرتهرانی، غیرایرانی، غیرجاندار، و...
از همین رو، گمانم این است که ترجمهٔ «غیرداستان» (اسم) و «غیرداستانی» (صفت)، ترجمهٔ دقیق‌تر و فارسی‌تری است برای non-fiction. «ناداستان» به همان سبک است که دربارهٔ قلی و اخراجی‌ها گفتیم. اخراجی‌ها فیلم نیست. قلی انسان نیست. «رهش» داستان نیست؛ ناداستان است. داریم فحش می‌دهیم. اما می‌گوییم کتابِ «فلسفه و تجددِ» دکتر کریم مجتهدی، کتابی غیرداستانی است. خیلی هم کتاب فاخر و درجه یکی است.

▫️یک راه ساده برای تشخیص این دو گونه از non وجود دارد: یک «خیلی» به قبل از کلمه اضافه کنید. اگر بعد از اضافه‌کردن «خیلی» احساس کردید حرف احمقانه‌ای زده‌اید، بدانید احتمالاً باید در ترجمهٔ non از «غیر» استفاده کنید؛ ولی اگر در جمله نشست، احتمالاً از جنس همان «ناـ»‌هاست.
مثلاً:
اسب خیلی غیرانسان است.
قلی خیلی بی‌اعتقاد است.
رضا خیلی غیرتهرانی است.
مسعود خیلی نامرد است.
می‌بینید که خیلی قبل از «نا»‌دارها خوش می‌نشیند و قبل از «غیر»‌دارها کج. البته فراموش نکنید: «عموماً!!»

upsara.com/images/vwe_1.jpg
📣 ادبیات حداقل
🔗 @AtLeastLiterature

🎯 در باب واژه‌ٔ «ناـ داستان»

🖊 مجتبی کبک‌کوهساری

▪️پیشوندِ non برای نفی آنچه بعدش می‌آید است؛ اگر جزئی‌تر و ریزبین‌تر شویم می‌بینیم جنس منفی‌کردنش همیشه یکسان نیست. پیشوند non گاهی «ضد» معنا می‌دهد و گاهی «غیر». به بیان دیگر، گاهی واژه‌ای سلبی می‌سازد و گاهی واژه‌ای ایجابی. مثلاً non-believer را ترجمه‌اش می‌کنیم به «بی‌اعتقاد» یا واژگان مشابه آن. داریم بر معتقد (believer) نبودنِ یک فرد تأکید می‌کنیم. این‌گونه نیست که بخواهیم «معتقدبودن»ش را سلب کنیم؛ داریم «معتقدنبودن»ش را نسبت می‌دهیم و برای او ایجابش می‌کنیم. داریم از صفتی حرف می‌زنیم که «ضدِ» صفت معتقد است. نمی‌گوییم این فرد «معتقد نیست»، بلکه می‌گوییم این فرد «بی‌اعتقاد» است. و این تأکید بر ضدیت با معتقدبودن اوست. اینجا بی‌اعتقاد واژه‌ای «خنثی نیست»، «منفی است». در ضدیتِ تمام با معتقدبودن است.

▫️زمانی که می‌گوییم non-human، داریم از موجودی حرف می‌زنیم که انسان نیست. نمی‌خواهیم بگوییم این موجود «ضدانسان» یا «ناانسان» یا «مخالف انسان» است؛ بلکه می‌گوییم این موجود «انسان نیست.» در حقیقت داریم «انسان‌بودن» را سلب می‌کنیم. وقتی در صف پادگان می‌گویند «تهرانی‌ها» این طرف بایستند و «غیرتهرانی»‌ها آن طرف، این «غیرتهرانی‌بودن» صفتی ایجابی نیست و این فرد در خارج از این محیط هیچ‌گاه در معرفی خود نمی‌گوید «یک غیرتهرانی‌ام»؛ می‌گوید «مشهدی‌ام» یا «اصفهانی‌ام.» اما در معرفی خود یا دیگران می‌گوییم «بی‌اعتقادم» یا «فلانی نادان است»؛ چون در این صفت‌ها جنسی از ایجاب وجود دارد. در کنار همان non-human که در بالا گفتیم، واژهٔ inhuman نیز در انگلیسی وجود دارد که معنایش غیرانسانی یا ضدانسانی است و برعکسِ non-human که صفتی سلبی است، inhuman صفت ایجابی است. به این دو جملهٔ به‌ظاهر شبیه به هم نگاه کنید:
1. اسب انسان نیست.
2. قلی انسان نیست.
به ترجمهٔ این دو جمله دقت کنید:
1. Horse is non-human.
2. Qoli is inhuman.

▪️وقتی داریم دربارهٔ آن اسب حرف می‌زنیم و می‌گوییم اسب non-human است، داریم «انسان‌بودن» را از این اسب سلب می‌کنیم، همین. داریم از موجودی حرف می‌زنیم که انسان نیست، موجود دیگری است. نمی‌گوییم این موجود «ضدانسان» یا «ناانسان» یا «مخالف انسان» است؛ بلکه می‌گوییم «انسان نیست.» و اسب از این حرف ناراحت نمی‌شود. این برای اسب فحش نیست. به اسب اگر بگویید انسان ناراحت خواهد شد، می‌گوید پدرت انسان است، فلان‌فلان‌شده. من باافتخار یک اسبم. من «غیرانسانم».
اما وقتی دربارهٔ قلی سخن می‌گوییم و می‌گوییم inhuman است، داریم «ضدانسانی‌بودن» را به او و رفتارش نسبت می‌دهیم. این صفت رذیله را داریم برایش ایجاب می‌کنیم. این مردک، قلی، ظاهراً انسان است و اندام و ظاهرش مانند همهٔ انسان‌هاست. اما چرا می‌گوییم انسان نیست؟ چون داریم به او فحش می‌دهیم. می‌گوییم او حیوان است مثلاً. لذا non-human یک واژهٔ «خنثی» است؛ ولی inhuman یک واژهٔ «منفی» است.

▫️وقتی می‌گوییم «اخراجی‌ها» فیلم نیست، منظورمان این نیست که مثلاً کتاب است یا موسیقی است، بلکه داریم به این فیلم (که می‌دانیم ظاهراً فیلم است)، فحش می‌دهیم. تنقیصش می‌کنیم. fiction و non-fiction به همین شکل است. non-fiction به‌معنای ضدِ fiction نیست؛ یعنی fiction نیست. یعنی داریم «fiction بودن» را سلب می‌کنیم، نه اینکه «non-fiction بودن» را ایجاب. به‌جای non-fiction بگذارید «غیرتهرانی» و همان داستان پادگان را تکرار کنید.

▪️در فارسی، عموماً «ناـ» برای معنای اول استفاده می‌شود و «غیرـ» برای معنای دوم. البته «عموماً»، نه «همیشه». یعنی «ناـ» صفت‌های ایجابی را می‌سازد و «غیرـ» سلبی‌ها را.
نا: ناپسند، نامرد، نابخرد، و...
غیر: غیرتهرانی، غیرایرانی، غیرجاندار، و...
از همین رو، گمانم این است که ترجمهٔ «غیرداستان» (اسم) و «غیرداستانی» (صفت)، ترجمهٔ دقیق‌تر و فارسی‌تری است برای non-fiction. «ناداستان» به همان سبک است که دربارهٔ قلی و اخراجی‌ها گفتیم. اخراجی‌ها فیلم نیست. قلی انسان نیست. «رهش» داستان نیست؛ ناداستان است. داریم فحش می‌دهیم. اما می‌گوییم کتابِ «فلسفه و تجددِ» دکتر کریم مجتهدی، کتابی غیرداستانی است. خیلی هم کتاب فاخر و درجه یکی است.

▫️یک راه ساده برای تشخیص این دو گونه از non وجود دارد: یک «خیلی» به قبل از کلمه اضافه کنید. اگر بعد از اضافه‌کردن «خیلی» احساس کردید حرف احمقانه‌ای زده‌اید، بدانید احتمالاً باید در ترجمهٔ non از «غیر» استفاده کنید؛ ولی اگر در جمله نشست، احتمالاً از جنس همان «ناـ»‌هاست.
مثلاً:
اسب خیلی غیرانسان است.
قلی خیلی بی‌اعتقاد است.
رضا خیلی غیرتهرانی است.
مسعود خیلی نامرد است.
می‌بینید که خیلی قبل از «نا»‌دارها خوش می‌نشیند و قبل از «غیر»‌دارها کج. البته فراموش نکنید: «عموماً!!»

upsara.com/images/vwe_1.jpg
📣 ادبیات حداقل
🔗 @AtLeastLiterature


>>Click here to continue<<

حداقلْ کلانشهر






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)